- تنگدستی
- بیچیزی تهیدستی
معنی تنگدستی - جستجوی لغت در جدول جو
- تنگدستی
- بی چیزی، تهیدستی، فقر، ناتوانی
- تنگدستی ((~. دَ))
- تهی دستی، بی چیزی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تهیدست فقیر بی چیز
سلامتی
بی چیزی تنگدستی فقر بی پولی
سلامت صحت مزاج
فقیر، تهیدست، مفلس
فقیر، بی چیز، تهیدست، خسیس
سلامتی، تندرست بودن
جلدی چالاکی چابکی زرنگی، مهارت حذاقت، نیرنگ بازی شعبده گری حقه بازی
اندوهگینی افسردگی غمگینی
چابکی، مهارت، زبردستی، حقه بازی
فلزی خاکستری بسیار سخت و دیرگداز که مفتول های آن در مقابل کشش و حرارت مقاومت بسیار دارد، آلیاژهای آن به واسطۀ سختی و استحکام اهمیت بسیار در صنعت دارد، ولفرام
افسردگی، اندوهگینی