جدول جو
جدول جو

معنی تنفج - جستجوی لغت در جدول جو

تنفج
(تَ دَ دُ)
نازیدن بر افزونتر از آنچه دارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، باد سخت وزیدن: تنفجت الریح علی الناس، خرجت علیهم عاصفه و هم غافلون. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنفس
تصویر تنفس
نفس کشیدن، دم زدن، جذب اکسیژن و دفع دی اکسیدکربن به وسیلۀ ریه
تنفس مصنوعی: در پزشکی حرکاتی که با دست یا به وسیلۀ اسباب به ریه های کسی که در اثر غرق شدن یا عارضۀ دیگری نفسش قطع شده باشد داده می شود تا هوا به ریه های او وارد شود و شروع به تنفس طبیعی بکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
بیزاری جستن، نفرت و کراهت داشتن، بیزار بودن، رمیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ نَفْ فِ)
نازنده برافزون تر از آنچه که دارد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که زیاده بر آنچه دارد می نازد و لاف میزند. (ناظم الاطباء). رجوع به تنفج شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از جنفج
تصویر جنفج
تودری (قدومه) شیرازی از گیاهان قدومه شیرازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنفج
تصویر خنفج
پر گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفج
تصویر تخفج
میل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعفج
تصویر تعفج
کجروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبج
تصویر تنبج
آماسیدن استخوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفغ
تصویر تنفغ
آبله ناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفط
تصویر تنفط
سوزش خشم خشم و خروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
نفس زدن، دم بر زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
نفرت و انزجار و رنجش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفذ
تصویر تنفذ
نفوذ داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفخ
تصویر تنفخ
پرباد شدن، آماس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفذ
تصویر تنفذ
((تَ نَ فُّ))
نفوذ داشتن، نفوذ یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
((تَ نَ فُّ))
نفرت داشتن، رمیدن، بیزار بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
((تَ نَ فُّ))
نفس کشیدن، تفرج کردن، استراحت و تعطیل بین ساعت های درس و کار مجلس، انجمن یا دادگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
دم و بازدم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
بیزاری، کینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
Breathiness, Respiration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
Repulsiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
odraza
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
repulsão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
respiração, (PT) respiração
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
排斥
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
呼吸 , 呼吸
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
дихання , дихання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
oddychanie, (PL) oddychanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
огиду
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
Abscheu
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
Atmung, (DE) Atmung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
отвращение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
дыхание , дыхание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
respirazione, (IT) respirazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی