- تنزیل
- فرو فرستادن کتاب خدایتعالی که پیامبر خاتم (ص) آورد
معنی تنزیل - جستجوی لغت در جدول جو
- تنزیل ((تَ))
- فرود آوردن، مرتب ساختن، قرآن، سودی که به پول وام داده تعلق گیرد، پولی که از مبلغ برات یا سفته پیش از سررسید کسر می کنند
- تنزیل
- سود، بهره، کنایه از قرآن، پرداخت وجه برات یا سفته قبل از سررسید آن و کسر مبلغی از آن به عنوان سود، فروفرستادن، پایین آوردن، وحی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوشه گیر گرداندن، جدا ساختن
عطا دادن
دور کردن
کم کردن
پیراهن، تن زیب
عقوبت کردن، سرکوب کردن
جا به جا شدن، شب چره دادن
غنمیت دادن، سوگند خورانیدن
نال نهادن
لاغر کردن
کم کردن، کم کردن بخشش و عطا
برگردانیدن، پست کردن، عقوبت کردن، سرکوب کردن و مایۀ عبرت دیگران ساختن
نوار نازک که روی زخم و جراحت می بندند، باند، پارچۀ سفید نخی نازک که از آن پیراهن می دوزند
کسی را از عیب و آلایش دور کردن، پاک و بی آلایش دانستن، دور داشتن خود از عیب و آلایش و بدی
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
پارچه نخی نازک و سفید که از آن پیراهن دوزند، پارچه سفید نخی و نازک که روی زخم می گذارند
لاغر کردنبرای مثال اگر دشمن شود فربه ز کلک اوست تهزیلش / وگر ملکت شود لاغر ز عزم اوست تسمینش (قاآنی - ۴۹۲)
پسرفت، پایین آمدن
زدو دیدن، پراکنیدن
فرو آمدن، نزول کردن
نزول کردن، فرود آمدن، پایین آمدن
مهمان، مهمان فرود آمده، طعام بابرکت
مهمان فرود آینده، ضیف
Debasement, Demotion, Relegation
унижение , понижение
Herabwürdigung, Degradierung, Abstieg
приниження , пониження , пониження