جدول جو
جدول جو

معنی تندی - جستجوی لغت در جدول جو

تندی
(تَ)
به تکلف جوانمردی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تسخی و تفضل، یقال: هویتندی علی اصحابه. (اقرب الموارد) ، افزونتر شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، چرا کردن میان نهل. (تاج المصادر بیهقی). چرا کردن ستور میان دو نوبت آب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، سیراب شدن، یقال: شرب حتی تندی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تندی
درشتی
تصویری از تندی
تصویر تندی
فرهنگ لغت هوشیار
تندی
((تُ))
تیزی، برندگی، چابکی، چالاکی، ترش رویی، بدخلقی
تصویری از تندی
تصویر تندی
فرهنگ فارسی معین
تندی
سختی، شدت، پرخاش، تشدد، تغیر، حدت، خشونت، سورت، شدت، غضب، معاتبه
متضاد: رفق، شکیبایی، مدارا، ملایمت، سرعت، شتاب
متضاد: کندی، برندگی، تیزی، جلادت
متضاد: بردباری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تندی
حدّةً
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به عربی
تندی
Spiciness
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تندی
épicé
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تندی
تندی، سرعت، خشونت، تیزی
فرهنگ گویش مازندرانی
تندی
picância
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تندی
острота
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به روسی
تندی
Schärfe
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به آلمانی
تندی
гострота
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تندی
pikantność
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به لهستانی
تندی
辣味
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به چینی
تندی
ঝালভাব
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به بنگالی
تندی
تیزمزگی
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به اردو
تندی
piccantezza
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تندی
ukali wa viungo
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تندی
acılık
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تندی
매움
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به کره ای
تندی
חַרִיפוּת
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به عبری
تندی
तीखापन
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به هندی
تندی
kepedasan
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تندی
ความเผ็ดร้อน
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به تایلندی
تندی
pittigheid
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به هلندی
تندی
picante
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تندی
辛さ
تصویری از تندی
تصویر تندی
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تندیس
تصویر تندیس
(دخترانه)
مجسمه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تندیس
تصویر تندیس
مجسمه، پیکر، کالبد، تمثال، تصویر، برای مثال نگارند تندیس او گر به کوه / ز سنگ وقارش شود که ستوه (دقیقی - ۱۱۴)
فرهنگ فارسی عمید
(تَ دَ بُ)
ریختن آرد بر خمیر. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ دَ بُءْ)
مبالغۀ ندف. (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ندف شود
لغت نامه دهخدا
(تَ دَرْ رُ)
از چراگاه ترش به چراگاه شیرین آوردن شتران را، چرانیدن شتر میان دو نوبت آب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، نمگین و تر گردانیدن. (زوزنی) (از تاج المصادر بیهقی). تر و نمناک کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تندیس
تصویر تندیس
پیکر، تصویر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تندیس
تصویر تندیس
((تَ))
صورت، تصویر، مجسمه، تندیسه، تندسه، تندس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تندیس
تصویر تندیس
مجسمه، تمثال
فرهنگ واژه فارسی سره