- تندرویی
- بداخمی، اخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، سخت رویی، تجهّم، عبس، ترش رویی، عبوس
معنی تندرویی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خشونت
Testiness
раздражительность
Reizbarkeit
дратівливість
drażliwość
irritabilidade
irritabilità
irritabilidad
irritabilité
prikkelbaarheid
ความหงุดหงิด
sifat mudah marah
चिड़चिड़ापन
רַגזָנוּת
화를 잘 냄
asabiyet
hasira
খিটখিটে স্বভাব
چڑچڑاپن
سلامتی
سرای پیشین، حرمسرا
در هوا، معلق آویخته
سلامت صحت مزاج
زردی رنگ چهره، کنایه از شرمندگی
تند نوشتن خط، روش نوشتن سریع مطالب به کمک علامت های اختصاری
داخلی، درونی، خانه ای که پشت خانه دیگر واقع باشد و مخصوص زن و فرزندان و خدمتگزاران است، مقابل بیرونی
شرمندگی، خجالت
سلامتی، تندرست بودن
مربوط به اندرون، داخلی، درونی، باطنی، قلبی، اندرون، ساکن اندرون
Sulkiness