جدول جو
جدول جو

معنی تنحیه - جستجوی لغت در جدول جو

تنحیه
برکنار کردن، یک سو کردن
تصویری از تنحیه
تصویر تنحیه
فرهنگ فارسی عمید
تنحیه(تَ دَثْ ثُ)
دور کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). زایل نمودن چیزی را و دور کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). یقال: نح الدمع عن خدک. (اقرب الموارد). زایل نمودن و یکسو نمودن. (منتهی الارب در ذیل ’ن ح و’). (ناظم الاطباء). رجوع به تنحی شود
لغت نامه دهخدا
تنحیه
یک سو کردن
تصویری از تنحیه
تصویر تنحیه
فرهنگ لغت هوشیار
تنحیه((تَ یِ یا یَ))
دور کردن، دور ساختن
تصویری از تنحیه
تصویر تنحیه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنقیه
تصویر تنقیه
اماله کردن، لای روبی کردن قنات و راه آب، پاک کردن، پاکیزه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تضحیه
تصویر تضحیه
غذا خورانیدن به کسی در وقت چاشت، قربانی کردن گوسفند یا شتر، ذبح کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنمیه
تصویر تنمیه
نمو دادن، بالیده کردن، هیزم بر آتش نهادن و افروختن آتش، سخن چینی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنزیه
تصویر تنزیه
کسی را از عیب و آلایش دور کردن، پاک و بی آلایش دانستن، دور داشتن خود از عیب و آلایش و بدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنویه
تصویر تنویه
بلند کردن، بزرگ داشتن، نام کسی را به نیکی بردن، ستودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
هوشیار ساختن، آگاه کردن کسی بر امری، مجازاتی به منظور اصلاح و تربیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنقیه
تصویر تنقیه
پاک کردن، پاکی و صافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنمیه
تصویر تنمیه
نمو دادن، بالیده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنویه
تصویر تنویه
بزرگ داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
آگاه و هوشیار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضحیه
تصویر تضحیه
ذبح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنزیه
تصویر تنزیه
دور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنمیه
تصویر تنمیه
((تَ مِ یِ))
نمو دادن، افروختن آتش، رشد، نمو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنزیه
تصویر تنزیه
((تَ))
کسی را از عیب و آلودگی دور کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنقیه
تصویر تنقیه
((تَ یِ))
پاک کردن، پاکیزه ساختن، لای روبی قنات و راه آب، وارد کردن داروی مایع به روده بزرگ از راه مقعد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
((تَ))
آگاه کردن، مجازات کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنویه
تصویر تنویه
((تَ یِ))
بلندآوازه گردانیدن، نام کسی را به نیکی بردن، ستودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تضحیه
تصویر تضحیه
((تَ یِ))
قربانی کردن گوسفند، شتر و مانند آن، غذا دادن به کسی هنگام چاشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
گوشمالی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
Castigation, Chastisement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
châtiment
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
наказание , наказание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
Züchtigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
покарання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
kara
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
惩罚
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
castigo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
castigo, punizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
castigo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
straf
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
การลงโทษ , การลงโทษ
دیکشنری فارسی به تایلندی