جمع واژۀ نتفه. رجوع به نتفه شود: پس به تعلیم شاهزاده مشغول گشت و آنچه از طرف و نتف و نکت و دقایق علوم بوده به بیان وبرهان با او میگفت. (سندبادنامه ص 51). و اتسز نیز رسل فرستاد و تحف و هدایا و نتف. (جهانگشای جوینی)
جَمعِ واژۀ نتفه. رجوع به نتفه شود: پس به تعلیم شاهزاده مشغول گشت و آنچه از طُرَف و نتف و نکت و دقایق علوم بوده به بیان وبرهان با او میگفت. (سندبادنامه ص 51). و اتسز نیز رسل فرستاد و تحف و هدایا و نتف. (جهانگشای جوینی)
تنیده و پردۀ عنکبوت را گویند. (برهان) (آنندراج). پرده و تار وتنیدۀ عنکبوت. (ناظم الاطباء). جزء اول آن از تن (تنیدن). (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به تنسته شود
تنیده و پردۀ عنکبوت را گویند. (برهان) (آنندراج). پرده و تار وتنیدۀ عنکبوت. (ناظم الاطباء). جزء اول آن از تن (تنیدن). (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به تنسته شود
هر دو دست گرفته بپای خود لغزانیدن حریف را در کشتی، یقال: تنسف فی الصراع، اذا قبض بیدیه ثم عرض له رجله لیعثره. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
هر دو دست گرفته بپای خود لغزانیدن حریف را در کشتی، یقال: تنسف فی الصراع، اذا قبض بیدیه ثم عرض له رجله لیعثره. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
آب و جز آن در خویشتن چیدن. (تاج المصادر بیهقی). در خویشتن چیدن. (زوزنی). بخود کشیدن حوض آب را و کاغذ سیاهی را و جامه خوی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به خرقه و مانند آن گرفتن آب رااز بدن. (از اقرب الموارد). و رجوع به تنشیف شود
آب و جز آن در خویشتن چیدن. (تاج المصادر بیهقی). در خویشتن چیدن. (زوزنی). بخود کشیدن حوض آب را و کاغذ سیاهی را و جامه خوی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به خرقه و مانند آن گرفتن آب رااز بدن. (از اقرب الموارد). و رجوع به تنشیف شود
جهجهان رفتن، یقال: تکتف الکتفان فی مشیه، ای نزا. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). برجستن کتفان در رفتار خود و کتفان ملخی را گویند که تازه به پریدن آمده باشد. (ناظم الاطباء) ، بلند گردیدن فروع شانه های خیل. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بر سینه گذاشتن دستها در نماز. (از اقرب الموارد)
جهجهان رفتن، یقال: تکتف الکتفان فی مشیه، ای نزا. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). برجستن کتفان در رفتار خود و کتفان ملخی را گویند که تازه به پریدن آمده باشد. (ناظم الاطباء) ، بلند گردیدن فروع شانه های خیل. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بر سینه گذاشتن دستها در نماز. (از اقرب الموارد)