جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تنته

تنته

تنته
بافته شده، تَنیده، تَفته، تَفنَه، تَنَستَه، تینه، تَنه
تنته
فرهنگ فارسی عمید

تنته

تنته
زنبور سرخ باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تنته

تنته
تنیده و پردۀ عنکبوت را گویند. (برهان) (آنندراج). پرده و تار وتنیدۀ عنکبوت. (ناظم الاطباء). جزء اول آن از تن (تنیدن). (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به تنسته شود
لغت نامه دهخدا

چنته

چنته
توبره کوچک درویشان که درآن چرس و چیزهای دیرگر بردارند، توشه دان درویشان، کنایه از معلومات باطنی افراد
فرهنگ لغت هوشیار