بار اندک بود که بر زبر بار بزرگ ببندند و آن راتملیت نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری). همان تملیت است. (شرفنامۀ منیری) ، در بعضی فرهنگها تنگ بار مرقوم است. (فرهنگ جهانگیری). همان تملیت است بهر دو معنی. (فرهنگ رشیدی). رجوع به تملیت شود
بار اندک بود که بر زبر بار بزرگ ببندند و آن راتملیت نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری). همان تملیت است. (شرفنامۀ منیری) ، در بعضی فرهنگها تنگ بار مرقوم است. (فرهنگ جهانگیری). همان تملیت است بهر دو معنی. (فرهنگ رشیدی). رجوع به تملیت شود
کاهلی و تن پروری. (ناظم الاطباء). تن آسانی. آسانی. تن پروری. بمعنی کاهلی در فارسی قدیم معمول نبوده فقط درنسخه ای از شاهنامه این بیت دیده می شود: درنگ آوریدی تو از کاهلی ز پیری و نادانی و تنبلی. لیکن در نسخ معتبر صورت مصراع این است: سبب پیری آمد وگر بددلی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تنبل شود
کاهلی و تن پروری. (ناظم الاطباء). تن آسانی. آسانی. تن پروری. بمعنی کاهلی در فارسی قدیم معمول نبوده فقط درنسخه ای از شاهنامه این بیت دیده می شود: درنگ آوریدی تو از کاهلی ز پیری و نادانی و تنبلی. لیکن در نسخ معتبر صورت مصراع این است: سبب پیری آمد وگر بددلی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تنبل شود
شنبلید. شنبلیله. شملید. شملیز. تخمی است که محلل نفخ باشد و گل آن زردرنگ است و شبیه به بهارنارنج و بوی تیزی دارد. بوییدن آن دفع درد سر کند و آن را گل راه رو گویند، چه بیشتر در سر راهها روید. (برهان). شنبلیله. اسم فارسی حلبه است. (فهرست مخزن الادویه). گل زرد حلبه که شملید نیز گویند. اسم فارسی حلبه است که به یونانی فریفه نامند. (فهرست مخزن الادویه). شنبلیت و شنبلید، گل زرد حلبه که شملید نیز گویند و بعضی گفته اند شنبلیت گل سورنجان است که زرد می باشد و شنبلید گل حلبه و شنبلیله نیزگفته اند. (رشیدی) (سروری). و رجوع به شنبلید شود
شنبلید. شنبلیله. شملید. شملیز. تخمی است که محلل نفخ باشد و گل آن زردرنگ است و شبیه به بهارنارنج و بوی تیزی دارد. بوییدن آن دفع درد سر کند و آن را گل راه رو گویند، چه بیشتر در سر راهها روید. (برهان). شنبلیله. اسم فارسی حلبه است. (فهرست مخزن الادویه). گل زرد حلبه که شملید نیز گویند. اسم فارسی حلبه است که به یونانی فریفه نامند. (فهرست مخزن الادویه). شنبلیت و شنبلید، گل زرد حلبه که شملید نیز گویند و بعضی گفته اند شنبلیت گل سورنجان است که زرد می باشد و شنبلید گل حلبه و شنبلیله نیزگفته اند. (رشیدی) (سروری). و رجوع به شنبلید شود
گیاهی است از تیره سوسنی ها جزو دسته سورنجانها که دارای پیازهای تخم مرغی شکل باندازه شاه بلوط می باشد، پوست پیازها قهوه یی رنگ و مغزش سفید و شیرین مزه است. کاسبرگهای این گیاه از گلبرگها بزرگترند و مادگی دارای سه شاخه است و گلهایش منفردند. پیازهای شنبلید در تداوی به عنوان مدر و ضد نقرس به کار می رفته اند سورنجان مصری اصابع مصری شقلیل حافر المهر قولون طیر ناغی اکنه عکنه عقنه فعطله قلب الارض مخمور چیچکی شنبلیت
گیاهی است از تیره سوسنی ها جزو دسته سورنجانها که دارای پیازهای تخم مرغی شکل باندازه شاه بلوط می باشد، پوست پیازها قهوه یی رنگ و مغزش سفید و شیرین مزه است. کاسبرگهای این گیاه از گلبرگها بزرگترند و مادگی دارای سه شاخه است و گلهایش منفردند. پیازهای شنبلید در تداوی به عنوان مدر و ضد نقرس به کار می رفته اند سورنجان مصری اصابع مصری شقلیل حافر المهر قولون طیر ناغی اکنه عکنه عقنه فعطله قلب الارض مخمور چیچکی شنبلیت