جدول جو
جدول جو

معنی تنبان - جستجوی لغت در جدول جو

تنبان
زیر جامه ازار، شلوار، شلوار چرمی کشتی گیران
تصویری از تنبان
تصویر تنبان
فرهنگ لغت هوشیار
تنبان
زیرجامه، شلوار، شلوار لیفه دار
تصویری از تنبان
تصویر تنبان
فرهنگ فارسی عمید
تنبان
((تُ))
زیر جامه، ازار، شلوار
تنبان کسی دو تا شدن: کنایه از پولدار شدن
تصویری از تنبان
تصویر تنبان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

لت انبان: کم شنیدم چوتو لتنبانی تر فروشی و خشک جنبانی. (سنائی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابان
تصویر تابان
(دخترانه و پسرانه)
تابنده، منور، روشن، درخشان، ریشه تاباندن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ذنبان
تصویر ذنبان
سریش از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنبان
تصویر جنبان
متزلزل، مضطرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبان
تصویر انبان
توشه دان، زنبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنبان
تصویر خنبان
لرزان، جنبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبال
تصویر تنبال
کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توبان
تصویر توبان
شلوار، تنکه، شلوار کوتاه کشتی گیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنیان
تصویر تنیان
جسمانیات، مادی و مادیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنگان
تصویر تنگان
طبق چوبی تبوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابان
تصویر تابان
روشن و براق، جلادار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابان
تصویر تابان
تابنده، درخشان، روشن، روشنایی دهنده، بن مضارع تاباندن، برافروخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انبان
تصویر انبان
کیسۀ بزرگ که از پوست دباغی شدۀ بز یا گوسفند درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنبان
تصویر جنبان
در حال جنبیدن، جنبنده مثلاً منارجنبان، بن مضارع جنباندن، پسوند متصل به واژه به معنای جنباننده مثلاً سلسله جنبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توبان
تصویر توبان
تنبان، تنکه، شلوار کوتاه که کشتی گیران هنگام ورزش می پوشند
فرهنگ فارسی عمید
زنی که قیادت فاحشگان را بعهده دارد خانم رئیس: بخود گفتم عجب نبود که نفرت کنند از صحبت لنبان لبیبان (نزاری لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هنبان
تصویر هنبان
انبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبان
تصویر انبان
کیسه ای بزرگ، شکم، بطن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تابان
تصویر تابان
روشن، درخشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توبان
تصویر توبان
شلوار، تنکه، شلوار کوتاه که کشتی گیران هنگام کشتی پوشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنگان
تصویر تنگان
((تَ))
طبق چوبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لنبان
تصویر لنبان
((لَ))
زن فاحشه ای که واسطه برای زن های دیگر می شود
فرهنگ فارسی معین
زن بدکار که پیر شده باشد و زن های دیگر را به فحشا و بی عفتی وادار کند، برای مثال به خود گفتم عجب نبود که نفرت / کنند از صحبت لنبان لبیبان (نزاری - لغت نامه - لنبان)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنگان
تصویر تنگان
طبق چوبی، تبوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبان
تصویر تبان
پارسی تازی گشته تنبان توبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبان دو تا شدن
تصویر تنبان دو تا شدن
کنایه از پولدار شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بند تنبانی
تصویر بند تنبانی
شعر بی معنی که وزن و قافیه درست نداشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاچه تنبان
تصویر پاچه تنبان
شلوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندتنبانی
تصویر بندتنبانی
ویژگی شعر، سخن یا فیلم بی ارزش و مبتذل مثلاً سریال بندتنبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بندتنبانی
تصویر بندتنبانی
سخن سبک و بی معنی، جلف و کوچه بازاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کک به تنبان افتادن
تصویر کک به تنبان افتادن
کنایه از به هول و ولا افتادن، دچار وسوسه و هیجان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کک به تنبان
تصویر کک به تنبان
((کَ))
کک به تنبان کسی افتادن کنایه از به هول و ولا افتادن، دچار وسوسه و هیجان شدن
فرهنگ فارسی معین