- تمهیک
- سخت ساییدن
معنی تمهیک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مالک گردانیدن کسی را بر مالی شاهی دادن شاه کردن، از آن دیگری کردن دارا کردن خداوند گردانیدن مالک گردانیدن،جمع تملیکات
غلتاندن در خاک
پیش پرداختن پیشا دست دادن، چنگ در زدن، مشکاندن مشک زدن (مسک تازی گشته مشک سنسکریت است)
مهلت دادن
گستردن، راست کردن
مالک گردانیدن، دارا کردن، کسی را مالک چیزی کردن، چیزی را به ملک کسی درآوردن
مهلت دادن، زمان دادن، فرصت دادن، نرمی و مدارا کردن
آماده کردن، مقدمه چیدن، آسان ساختن، گسترانیدن، هموار کردن