سخت و دشوار. (آنندراج) (منتهی الارب) ، دشواری کننده با هم. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). با همدیگر سختی ودشواری کننده. (ناظم الاطباء). رجوع به تناکد شود
سخت و دشوار. (آنندراج) (منتهی الارب) ، دشواری کننده با هم. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). با همدیگر سختی ودشواری کننده. (ناظم الاطباء). رجوع به تناکد شود
همدیگر عهد و پیمان شکننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عهد و پیمان شکننده مر یکدیگر را. (ناظم الاطباء). و رجوع به تناکث شود، مخالف و ناموافق و برعکس. (ناظم الاطباء)
همدیگر عهد و پیمان شکننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عهد و پیمان شکننده مر یکدیگر را. (ناظم الاطباء). و رجوع به تناکث شود، مخالف و ناموافق و برعکس. (ناظم الاطباء)
افزاینده در بیع و جز آن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). افزون کننده در ربیع و جز آن. (ناظم الاطباء). و رجوع به تناجش شود، آن که بالای دست کسی برآمده و قیمت چیزی را زیاد کند بدون آن که ارادۀ خریدن داشته باشد. (ناظم الاطباء)
افزاینده در بیع و جز آن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). افزون کننده در ربیع و جز آن. (ناظم الاطباء). و رجوع به تناجش شود، آن که بالای دست کسی برآمده و قیمت چیزی را زیاد کند بدون آن که ارادۀ خریدن داشته باشد. (ناظم الاطباء)
شاعری است حروفی و براثر سخنان کفرآمیز با چندتن دیگر محکوم به قتل و سوختن گردید (در زمان سلطان بایزید اول). رجوع به تاریخ ادبیات ایران تألیف برون ترجمه حکمت ص 400 شود
شاعری است حروفی و براثر سخنان کفرآمیز با چندتن دیگر محکوم به قتل و سوختن گردید (در زمان سلطان بایزید اول). رجوع به تاریخ ادبیات ایران تألیف برون ترجمه حکمت ص 400 شود