جدول جو
جدول جو

معنی تملیز - جستجوی لغت در جدول جو

تملیز
(تَ خَزْ زُ)
رهانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تخلیص. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تملیت
تصویر تملیت
سر بار، یک لنگه از بار، بار کوچکی که بر پشت استر یا الاغ بگذارند و بر آن سوار شوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمییز
تصویر تمییز
جدا کردن، فرق گذاشتن، امتیاز دادن، جدا کردن و شناختن چیزها از یکدیگر، قوۀ نفسیه که انسان به وسیلۀ آن معانی را استنباط می کند، از ابواب نحو، در علوم ادبی کلمه ای که رفع ابهام ماقبل کند و اگر آن را حذف کنیم جمله ناقص خواهد ماند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
متفرق شدن، جدا شدن، با هم تفاوت داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تملیح
تصویر تملیح
نمک ریختن در غذا، سخن ملیح گفتن، کلام ملیح آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تملیک
تصویر تملیک
مالک گردانیدن، دارا کردن، کسی را مالک چیزی کردن، چیزی را به ملک کسی درآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تملیه
تصویر تملیه
برخوردار گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تملیل
تصویر تملیل
دگرگون ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
مالک گردانیدن کسی را بر مالی شاهی دادن شاه کردن، از آن دیگری کردن دارا کردن خداوند گردانیدن مالک گردانیدن،جمع تملیکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تملیس
تصویر تملیس
نرم و تابان گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تملیح
تصویر تملیح
فربه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
باز شناختن باز شناسی، جدا کردن، جدا جدا دیدن جدا جدا رسیدن، باز شناختن باز دانستن فرق گذاشتن، جدا کردن، شناخت شناسایی، قوه ای نفسانی که شخص بتوسط آن معانی را استنباط کند، (نحو) کلمه ایست که رفع ابهام ما قبل کند (در عربی تمییز منصوب است)،جمع تمییزات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
تفرق، جدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجلیز
تصویر تجلیز
نوردیدن، برکندن، تیز رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
((تَ یُ))
با هم فرق داشتن، جدا شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمییز
تصویر تمییز
((تَ))
پاکیزه، پاک، جدا کردن، بازشناختن، تشخیص دادن، فرق گذاشتن، تمیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تملیت
تصویر تملیت
((تَ))
یک لنگه بار، بار کمی که بر بالای استر یا الاغ بگذارند و بر روی آن نشینند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تملیک
تصویر تملیک
((تَ))
دارا کردن، مالک گردانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تملیح
تصویر تملیح
((تَ))
نمک ریختن، سخن ملیح گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
دگردیسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
Differentiation, Discrimination, Distinction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
différenciation, discrimination, distinction
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
diferenciación, discriminación, distinción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
विभेदन , भेदभाव , भेद
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
diferensiasi, diskriminasi, perbedaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
การแยกแยะ , การเลือกปฏิบัติ , ความแตกต่าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
differentiatie, discriminatie, onderscheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
diferenciação, discriminação, distinção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
differenziazione, discriminazione, distinzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
区分 , 歧视 , 区别
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
różnicowanie, dyskryminacja, rozróżnienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
диференціація , дискримінація , відмінність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
Differenzierung, Diskriminierung, Unterscheidung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
дифференциация , дискриминация , различие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
הבחנה , אפליה , הבחנה
دیکشنری فارسی به عبری