جدول جو
جدول جو

معنی تمطر - جستجوی لغت در جدول جو

تمطر
ریزش باران، باران زدگی در باران ماندن
تصویری از تمطر
تصویر تمطر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخطر
تصویر تخطر
دو گام یکی کردن گام بلند برداشتن، تیز روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقطر
تصویر تقطر
چکیده شدن، بر پهلو افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعطر
تصویر تعطر
خویش را عطر زدن، خوشبو شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفطر
تصویر تفطر
شکافته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمطی
تصویر تمطی
دست و پا را دراز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمار
تصویر تمار
خرمافروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمیر
تصویر تمیر
مرغ مگس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمهر
تصویر تمهر
رسا و ماهر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمور
تصویر تمور
آمدن و رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمخر
تصویر تمخر
برابر باد ایستادن، پشت به باد دادن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پیکه برگه ای کوچک که ادارات پست طبع و در مقابل اخذ حق حمل و نقل نامه ها و غیره نامه و محمول الصاق کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاطر
تصویر تاطر
خانه نشینی زن ترشیدن دختر در خانه زای آوران (والدین) دختر ماندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبطر
تصویر تبطر
سر کشی، سر مستی سرکشی کردن سرمستی کردن، سرکشی، جمع تبطرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقطر
تصویر تقطر
قطره قطره چکیدن، چکه چکه ریختن آب یا مایع دیگر
فرهنگ فارسی عمید
گنجه نامه دان، شکردان، کنده کنده که بر پای گناهکارنهند، کوته بالا مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممطر
تصویر ممطر
بارانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبطر
تصویر تبطر
((تَ بَ طُّ))
سرکشی کردن، سرمستی کردن
فرهنگ فارسی معین
((تَ))
تکه کاغذی کوچک و چسبناک که اداره پست چاپ و در مقابل اخذ حق حمل و نقل نامه ها و غیره به نامه و محمول الصاق کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمار
تصویر تمار
((تَ مّ))
خرمافروش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقطر
تصویر تقطر
((تَ قَ طُّ))
چکیدن، چکیده شدن، به پهلو افتادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قمطر
تصویر قمطر
((قِ مَ))
صندوقی که در آن کتاب را حفظ کنند، آوند شکر و نبات، چوبی که به شکل قید پای مجرمان را در آن بند کنند، مرد کوتاه
فرهنگ فارسی معین
تکۀ کاغذ کوچک چهارگوشه که روی آن عکس شخص یا چیزی و نرخ معیّنی چاپ شده و در پست خانه روی پاکت ها می چسبانند یا در ادارات دیگر روی نامه ها و اسناد چسبانده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمار
تصویر تمار
خرما فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمطی
تصویر تمطی
خمیازه کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمر
تصویر تمر
خرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطر
تصویر مطر
باران، کنایه از اشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمر
تصویر تمر
خرما، تمر هندی
آب مروارید
تمر هندی: در علم زیست شناسی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، تمر هندی، تمر گجرات، خرمای گجرات، انبله، خبجه
تمر گجرات: تمر هندی، در علم زیست شناسی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود
فرهنگ فارسی عمید
بارش باریدن، پر کردن مشک، تیز رفتن اسپ خوشه ارزن، خوی باران تازگی باران: تا ابر نوبهار مهی را مطر بود تا در زمین و روی زمین بر نفر بود... (منوچهری)، جمع امطار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمر
تصویر تمر
خرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمر
تصویر تمر
((تَ))
آب مروارید، یکی از بیماری های چشمی که بیشتر در سنین بالا بروز می کند و باعث کم شدن نیروی دید می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمر
تصویر تمر
درختی است با برگ های دراز و متناوب که هر برگ بیش از بیست تا سی برگچه دارد، گل هایش زرد یا سرخ رنگ است. میوه اش سرخ و ترش مزه است که در غلافی بزرگ جا دارد، برای قلب و معده مفید است، خبجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطر
تصویر مطر
((مَ طَ))
باران، جمع امطار
فرهنگ فارسی معین