بر مضریان خشم گرفتن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خویشتن را بمضر مانند کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). خویشتن را به مضریان مانند کردن یا نسبت نمودن به آنها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، فربه شدن مال. (از اقرب الموارد)
بر مضریان خشم گرفتن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خویشتن را بمضر مانند کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). خویشتن را به مضریان مانند کردن یا نسبت نمودن به آنها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، فربه شدن مال. (از اقرب الموارد)
تکۀ کاغذ کوچک چهارگوشه که روی آن عکس شخص یا چیزی و نرخ معیّنی چاپ شده و در پست خانه روی پاکت ها می چسبانند یا در ادارات دیگر روی نامه ها و اسناد چسبانده می شود
تکۀ کاغذ کوچک چهارگوشه که روی آن عکس شخص یا چیزی و نرخ معیّنی چاپ شده و در پست خانه روی پاکت ها می چسبانند یا در ادارات دیگر روی نامه ها و اسناد چسبانده می شود
حسین التمار مکنی به ابوبکر فیلسوف دهری از مخالفان و معاصران محمد بن زکریای رازی (251-313 ه. ق) بود. رجوع به تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ذبیح الله صفا ص 175 و 178 شود
حسین التمار مکنی به ابوبکر فیلسوف دهری از مخالفان و معاصران محمد بن زکریای رازی (251-313 هَ. ق) بود. رجوع به تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ذبیح الله صفا ص 175 و 178 شود
در زمین بشدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بشتافتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). شتابی کردن مرغ وقت فرود آمدن، برهمدیگر پیشی گیران آمدن اسبان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به شدت اسب دوانیدن به سوی باران. (از اقرب الموارد) ، پیش آمدن باران را و بشدن در آن یا در سردی آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: خرج متمطراً، ای متعرضاً له. (اقرب الموارد) ، باران خواستن. یقال: خرجوا یتمطرون اﷲ، ای یسالونه انزال المطر. (از اقرب الموارد)
در زمین بشدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بشتافتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). شتابی کردن مرغ وقت فرود آمدن، برهمدیگر پیشی گیران آمدن اسبان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به شدت اسب دوانیدن به سوی باران. (از اقرب الموارد) ، پیش آمدن باران را و بشدن در آن یا در سردی آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: خرج متمطراً، ای متعرضاً له. (اقرب الموارد) ، باران خواستن. یقال: خرجوا یتمطرون اﷲ، ای یساَلونه انزال المطر. (از اقرب الموارد)
آن که خویشتن را به مضریان مانند کند. (آنندراج) (از اقرب الموارد). کسی که خود را به مردمان مضر شبیه می کندو به آنها نسبت میدهد. (ناظم الاطباء) ، آن که بر گروه مضر خشم می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تمضر شود
آن که خویشتن را به مضریان مانند کند. (آنندراج) (از اقرب الموارد). کسی که خود را به مردمان مضر شبیه می کندو به آنها نسبت میدهد. (ناظم الاطباء) ، آن که بر گروه مضر خشم می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تمضر شود