جدول جو
جدول جو

معنی تمجس - جستجوی لغت در جدول جو

تمجس
از واژه مجوس تازی گشته مغ مغیدن مغ شدن زرتشتی گری
تصویری از تمجس
تصویر تمجس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تماس
تصویر تماس
پرماس، سودن، برخورد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تفجس
تصویر تفجس
بزرگ نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمقس
تصویر تمقس
دلشورگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تماس
تصویر تماس
یکدیگر را بسودن، جماع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنجس
تصویر تنجس
پلید شدن، ناپاک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
زرک از گیاهان گیاهی از تیره سوسنیها که بالا رونده و دارای برگهای متناوبشفاف قلبی شکل و نوک تیز است و ممکن است تا ارتفاع 8 متر هم برسد. گلهای آن مایل بسبزی و دارای آرایش خوشه یی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمجیس
تصویر تمجیس
مغاندن مغ گرداندن زرتشتی گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمجح
تصویر تمجح
بزرگ منشی کردن، تکبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمیس
تصویر تمیس
گیاهی بالارونده با برگ های متناوب به شکل قلب، گل های خوشه ای و به رنگ سبز و میوه های کوچک و کروی و ترش مزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تماس
تصویر تماس
با یکدیگر ارتباط برقرار کردن، به هم سوده شدن، مالیده شدن دو چیز به هم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تماس
تصویر تماس
((تَ سّ))
یکدیگر را مس کردن، به هم مالیده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنجس
تصویر تنجس
((تَ نَ جُّ))
نجس شدن، پلید گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنجس
تصویر تنجس
نجس شدن، پلید شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمس
تصویر تمس
تمیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجس
تصویر مجس
محل لمس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجس
تصویر مجس
((مَ جَ سّ))
محل نبض، سینه، جای نفس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجس
تصویر مجس
محل نبض
فرهنگ فارسی عمید