تماس تماس یکدیگر را بسودن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (از اقرب الموارد) ، جماع کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قول تعالی: من قبل ان یتماسا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
تماس تماس ارتباط، رابطه، مراوده، برخورد، تلاقی، لمس، مالش، پیوستگی، نزدیکی، بسودن فرهنگ واژه مترادف متضاد
شماس شماس خادم، عابد، طبقه و گروهی از روحانیون مسیحی، نام سردار ایرانی مسیحی در زمان پادشاهی نوشزاد فرزند انوشیروان پادشاه ساسانی فرهنگ نامهای ایرانی