نهنگان. این جمع تمساح است که به معنی نهنگ باشد. (غیاث اللغات) (از آنندراج). جمع واژۀ تمساح. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) : ابر هزبرگون و تماسیح پیل خوار با دست اوست، یعنی شمشیر اوست، ای. منوچهری (دیوان چ 2 دبیرسیاقی ص 113). رجوع به تمساح شود
نهنگان. این جمع تمساح است که به معنی نهنگ باشد. (غیاث اللغات) (از آنندراج). جَمعِ واژۀ تمساح. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) : ابر هزبرگون و تماسیح پیل خوار با دست اوست، یعنی شمشیر اوست، ای. منوچهری (دیوان چ 2 دبیرسیاقی ص 113). رجوع به تمساح شود
دست مالیدن، دست گذاشتن بر چیزی روان یا آلوده تا آلودگی آن زائل گردد، سخن خوش گفتن فریبنده، همه روز راندن شتر راو مانده ساختن و پشت ریش کردن و لاغر نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
دست مالیدن، دست گذاشتن بر چیزی روان یا آلوده تا آلودگی آن زائل گردد، سخن خوش گفتن فریبنده، همه روز راندن شتر راو مانده ساختن و پشت ریش کردن و لاغر نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
جمع ترویحه، نشست ها، چهار خاست (رکعت) نماز شب، بیست خاست بیست خاست نمازی که در شب های ماه روزه خوانده می شود جمع ترویحه. نشستن ها، جلسه ها، جلسه کوتاه پس از خواندن چهار رکعت نماز در شبهای ماه رمضان، چهار رکعت نماز شب، بیست رکعت نماز که در شبهای ماه رمضان خوانند
جمع ترویحه، نشست ها، چهار خاست (رکعت) نماز شب، بیست خاست بیست خاست نمازی که در شب های ماه روزه خوانده می شود جمع ترویحه. نشستن ها، جلسه ها، جلسه کوتاه پس از خواندن چهار رکعت نماز در شبهای ماه رمضان، چهار رکعت نماز شب، بیست رکعت نماز که در شبهای ماه رمضان خوانند