شهری در کوههای طبرستان در جهت خراسان. (از معجم البلدان). رابینو در یادداشتها و حواشی خود بر کتاب مازندران و استرآباد به شمارۀ 6 ص 150 آرد: ’یاقوت نام شهر تمار را در مرز خراسان ذکر کرده است...’. ولی اطلاعی از آن بدست نمی دهد
شهری در کوههای طبرستان در جهت خراسان. (از معجم البلدان). رابینو در یادداشتها و حواشی خود بر کتاب مازندران و استرآباد به شمارۀ 6 ص 150 آرد: ’یاقوت نام شهر تمار را در مرز خراسان ذکر کرده است...’. ولی اطلاعی از آن بدست نمی دهد
عبدالملک بن عبدالعزیز مکنی به ابونصر النسایی القشیری محدث است. وی به بغداد رفت و در سال 228 هجری قمری درگذشت او را رحله ای است. (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 624). رجوع به عبدالملک... شود
عبدالملک بن عبدالعزیز مکنی به ابونصر النسایی القشیری محدث است. وی به بغداد رفت و در سال 228 هجری قمری درگذشت او را رحله ای است. (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 624). رجوع به عبدالملک... شود
حسین التمار مکنی به ابوبکر فیلسوف دهری از مخالفان و معاصران محمد بن زکریای رازی (251-313 ه. ق) بود. رجوع به تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ذبیح الله صفا ص 175 و 178 شود
حسین التمار مکنی به ابوبکر فیلسوف دهری از مخالفان و معاصران محمد بن زکریای رازی (251-313 هَ. ق) بود. رجوع به تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ذبیح الله صفا ص 175 و 178 شود
بیماری نمودن، بی بیماری. (زوزنی). بیمار نمودن خود را بی علت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خود را بیمار نمودن بی مرض و خود را به تکلف مریض وانمودن. (غیاث اللغات) (آنندراج)
بیماری نمودن، بی بیماری. (زوزنی). بیمار نمودن خود را بی علت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خود را بیمار نمودن بی مرض و خود را به تکلف مریض وانمودن. (غیاث اللغات) (آنندراج)