جدول جو
جدول جو

معنی تلؤم - جستجوی لغت در جدول جو

تلؤم(تَ)
کفشیر گرفتن جراحت. (منتهی الارب). کفشیر پذیرفتن زخم و اصلاح شدن آن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
کفشیر پذیرفتن جراحت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). استصلاح. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
خویشتن را به شام نسبت کردن، بسوی چپ گرفتن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بسوی دست چپ کسی شدن، فال بد زدن بچیزی و یعدی بالباء. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ضدتیمن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ حَرْ رُ)
مبالغۀ لوم. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). سخت نکوهیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ملامت کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، در بیت زیر کنایه از تقصیر و گناه است:
صد هزاران طفل بی تلویم را
کشت او تا یابد ابراهیم را.
مولوی (مثنوی چ نیکلسن دفتر 6 ص 553).
، لام نوشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ حِ)
بخشودن و مهربان شدن بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ترحم بر کسی. (اقرب الموارد) (المنجد) ، ناله کردن و آرزومند شدن ناقه به بچه. (از اقرب الموارد) ، مشتاق شدن به چیزی. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پر گشتن دهان شتر از گیاه سبز. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
(تُءْمْ)
همزاد. (از المنجد). دوقلو. (دزی ج 1 ص 139)
لغت نامه دهخدا
(لُءْمْ)
ناکسی، زفتی. خلاف کرم. (منتهی الارب). دنائت. بخل. شح
لغت نامه دهخدا
(لُ ءَ)
جمع واژۀ لأمه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
ناکس شدن. (زوزنی). ناکس و فرومایه گردیدن. لأمه. ملأمه. (منتهی الارب) : می بینم که کارهای زمانه روی به ادباردارد... اقوال پسندیده مدروس گشته و لؤم و دنائت مستولی. (کلیله و دمنه). از فرط قساوت و لوم طبیعت مبذول نداشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 167) ، بخیل شدن. زفت گشتن. (منتهی الارب). ملأمه. ملأمت
لغت نامه دهخدا
سرزنش کردن ملامت کردن سرزنش کردن نکوهش کردن، سرزنش نکوهش، جمع تلویمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلویم
تصویر تلویم
((تَ))
سرزنش کردن
فرهنگ فارسی معین