جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تلویم

تلویم

تلویم
سرزنش کردن ملامت کردن سرزنش کردن نکوهش کردن، سرزنش نکوهش، جمع تلویمات
فرهنگ لغت هوشیار

تلویم

تلویم
مبالغۀ لوم. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). سخت نکوهیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ملامت کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، در بیت زیر کنایه از تقصیر و گناه است:
صد هزاران طفل بی تلویم را
کشت او تا یابد ابراهیم را.
مولوی (مثنوی چ نیکلسن دفتر 6 ص 553).
، لام نوشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

تدویم

تدویم
سرگیجگی از می، پایش بخشیدن (پایش دوام)، تر کردن گرد دهان
تدویم
فرهنگ لغت هوشیار

تقویم

تقویم
تقسیم اوقات به دوره ها و مقیاسهای معین، کاغذی که در آن ماهها و روزها چاپ شده باشد، ارزیابی
فرهنگ لغت هوشیار