- تلمخ
- بد و بیراه گفتن
معنی تلمخ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خودآلایی بابویه
مشک آلایی (مشک از سنسکریت)
لب لیسیدن
آلوده شدن
گندمگونی
چشیدن، لیسیدن چشیدن، لیسیدن
روشن شدن
پیاپی جستن
پی یکدیگر جستن
شاگردی کردن، جستن
شاگرد شدن، شاگردی کردن، در نزد استاد یا معلم درس خواندن و چیزی آموختن
کشاورز، برزگر، پسر، زرگر
چیزی که دارای مزه ناگوار و غیر مطبوعی باشد، خلاف شیرین
دارای طعم تلخی، کنایه از آدم تند و بدخو، کنایه از ناخوشایند، سخت مثلاً دوران تلخ، کنایه از شراب
Bitter, Acerbically
едко , горький
scharf, bitter
їдко , гіркий
cierpko, gorzki
苦涩地 , 苦的
de maneira ácida, amargo
acerbicamente, amaro
de manera ácida, amargo
de manière acide, amer
scherp, bitter
อย่างขมขื่น , ขม
secara tajam, pahit
حامضٌ , مرٌّ
तीव्र रूप से , कड़वा
באופן מריר , מר