جدول جو
جدول جو

معنی تلطف - جستجوی لغت در جدول جو

تلطف
نرمی و مهربانی کردن، اظهار لطف و محبت کردن
تصویری از تلطف
تصویر تلطف
فرهنگ فارسی عمید
تلطف
(تَ)
بر یکدیگر نرمی کردن. (منتهی الارب). لطف کردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). نرمی نمودن و مهربانی کردن. (آنندراج). نرمی کردن. (ناظم الاطباء). ترفق. (اقرب الموارد) :
دست بر پشت مار مالیدن
به تلطف نه کار هشیار است.
سعدی.
رجوع به تلطف کردن و تلطف نمودن شود.
، خشوع کردن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و این معنی با معنی پیشین متقارب است. (اقرب الموارد) ، حیله کردن بر کسی تا جائیکه به اسرار او آگاه گردد. (از اقرب الموارد) ، درنگریستن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی)
لغت نامه دهخدا
تلطف
نرمی، مهربانی، چربدستی نرمی کردن مهربانی کردن، چربدستی کردن چابکی ورزیدن، نرمی مهربانی، چربدستی چابکی، جمع تلطیفات
فرهنگ لغت هوشیار
تلطف
((تَ لَ طُّ))
نرمی کردن، مهربانی کردن
تصویری از تلطف
تصویر تلطف
فرهنگ فارسی معین
تلطف
رافت، عطوفت، لطف، ملاطفت، مهربانی، مهرورزی، نرمی
متضاد: خشونت، درشتی، مهربانی کردن، ملاطفت کردن، نرمی کردن، لطف کردن
متضاد: خشونت ورزیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعطف
تصویر تعطف
به طرفی خم شدن، بازگشتن، ردا به خود پیچیدن، رقت آوردن و مهربانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلقف
تصویر تلقف
چیزی را به سرعت ربودن
لقمه را به سرعت فرو بردن
چیزی را به سرعت فراگرفتن و ازبر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الطف
تصویر الطف
لطیف تر، نرم تر، پاکیزه تر، لطیف ترین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلهف
تصویر تلهف
دریغ خوردن، افسوس خوردن، اندوه بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلطیف
تصویر تلطیف
لطیف کردن، زیبا و دلپسند کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملطف
تصویر ملطف
رقیق کننده، نازک کننده
فرهنگ فارسی عمید
(اَ طَ)
نازکتر. (غیاث اللغات) (آنندراج). باریکتر. دقیق تر. ریزه تر.
لغت نامه دهخدا
(بِ لُ فِ)
مرکّب از: ب + لطف ، و همیشه مضاف واقع میشود مانند بلطف اﷲ یا بلطف پروردگار، یعنی بتوفیق و همراهی خدا، و بلطف شما، بهمراهی و مهربانی شما. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ لَطْ طِ)
بر یکدیگر نرمی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به تلطف شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلطخ
تصویر تلطخ
آلوده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملطف
تصویر ملطف
رقیق کننده، نازک کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنطف
تصویر تنطف
آک آلایی، پیام پیوسی (انتظار خبر داشتن)، پرهیزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
دریغیدن دریغ خوردن، جاشاکیدن (غم خوردن) دریغ خوردن اندوه بردن افسوس خوردن، اندوه خوری، جمع تلهفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلطط
تصویر تلطط
منکر شدن حق کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الطف
تصویر الطف
نازکتر، باریکتر، دقیقتر، پاکیزه تر، خوشتر، بهتر، نرمتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلطیف
تصویر تلطیف
لطیف گردانیدن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متلطف
تصویر متلطف
نرمی کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلطف
تصویر بلطف
به توفیق و همراهی خدا، بهمراهی و مهربانی شما، بلطف شما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلحف
تصویر تلحف
نهالین دوختن (نهالین لحاف) دوآج کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخطف
تصویر تخطف
ربودن به سوی خود کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعطف
تصویر تعطف
مهربانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاطف
تصویر تلاطف
همنرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلقف
تصویر تلقف
فرو خوردن، فراگیری یاد گیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلهف
تصویر تلهف
((تَ لَ هُّ))
افسوس خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلطیف
تصویر تلطیف
((تَ))
لطیف کردن، زیبا ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلاطف
تصویر تلاطف
((تَ طُ))
به یکدیگر مهربانی کردن، با هم خوش رفتاری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعطف
تصویر تعطف
((تَ عَ طُّ))
مهر ورزیدن، به سویی خم شدن، ردا به خود پیچیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملطف
تصویر ملطف
((مُ لَ طَّ))
تلطیف شده، نازک شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملطف
تصویر ملطف
((مُ لَ طِّ))
تلطیف کننده، نازک کننده
فرهنگ فارسی معین
تلطیفی، تسکین
دیکشنری اردو به فارسی