تلجلج سخن را در دهان گردانیدن، در گفتن مردد بودن، لقمه را در دهان گرداندن، متردد و دودله شدنسخن را در دهان گردانیدن، در گفتن مردد بودن، لقمه را در دهان گرداندن، متردد و دودله شدن تصویر تلجلج فرهنگ فارسی عمید
تلجلج ((تَ لَ لُ)) مردد بودن، در گفتن سخنی تردید داشتنمردد بودن، در گفتن سخنی تردید داشتن تصویر تلجلج فرهنگ فارسی معین