جدول جو
جدول جو

معنی تلاد - جستجوی لغت در جدول جو

تلاد(تِ)
مال کهنه و قدیمی و موروثی، ستوری که نزد صاحبش زاده یا نتاج داده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تضاد
تصویر تضاد
کنتراست (Contrast) یکی از عناصر اساسی است که برای ایجاد جذابیت بصری، تاثیرات دراماتیک و تفاوت های احساسی در صحنه ها استفاده می شود. این مفهوم به تفاوت بین نور و سایه در یک صحنه یا فیلم اشاره دارد که تأثیر بسیار زیادی بر تجربه بیننده دارد.
انواع کنتراست در سینما:
۱. کنتراست نورپردازی (Lighting Contrast):
کنتراست بالا (High Contrast): در سینما، استفاده از نورپردازی با کنتراست بالا، به معنای تفاوت شدید بین نواحی نورانی و سایه ای در صحنه است. این نوع کنتراست معمولاً برای ایجاد جو دراماتیک، تنش و تأثیر قوی بر بیننده استفاده می شود. به طور معمول در صحنه های اکشن، هیجانی، و ترسناک از این نوع کنتراست استفاده می شود تا بر تنش و ارزش های احساسی تأکید شود.
کنتراست کم (Low Contrast): در مقابل، کنتراست کم به تفاوت کم بین نواحی نورانی و سایه ای اشاره دارد. این نوع کنتراست معمولاً در صحنه های آرام و صمیمی استفاده می شود، جایی که تأثیرات نرم و آرامش بخش بر بیننده تأکید می شود.
۲. کنتراست رنگی (Color Contrast):
کنتراست رنگی در سینما به تفاوت های رنگی بین اجزای مختلف یک صحنه یا فیلم اشاره دارد. استفاده از رنگ های متضاد مانند قرمز و سبز، آبی و نارنجی و غیره، می تواند جذابیت بصری فیلم را افزایش دهد و بر تأثیرات روحی و احساسی کاراکترها تأکید کند.
۳. کنتراست مکانی (Spatial Contrast):
این نوع کنتراست به تفاوت بین اجزای مختلف یک صحنه از نظر مکانی اشاره دارد. استفاده از زوایای دوربین مختلف، فاصله از فراهم کننده، و استفاده از فضا و عناصر مختلف دکوراسیون می تواند کنتراست مکانی را تقویت کند و بر تأثیرات مکانی و جغرافیایی صحنه تأثیر بگذارد.
اهمیت کنتراست در سینما:
جذابیت بصری: کنتراست مناسب می تواند به تصاویر بصری جذابیت و زیبایی بیشتری ببخشد و بر توجه بیننده تأثیر بگذارد.
تأثیر دراماتیک: استفاده از کنتراست بالا می تواند تأثیرات دراماتیک و تنش بخشی را در صحنه ها تقویت کند.
تأثیرات روحی و احساسی: کنتراست رنگی و نورپردازی می توانند بر تأثیرات روحی و احساسی کاراکترها و داستان تأکید کنند و تجربه بیننده را افزایش دهند.
به طور کلی، استفاده حساس و هوشمندانه از انواع کنتراست در سینما می تواند به ایجاد تجربه بصری چشمگیر و قوی کمک کند و بر جذابیت و تأثیرات عمیق فیلم یا نمایش تأثیر بگذارد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از تلاش
تصویر تلاش
جدوجهد برای به دست آوردن چیزی، سعی، کوشش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلاد
تصویر بلاد
فاسق، نابکار، بدکار، تبهکار، بلاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلید
تصویر تلید
قدیمی، مربوط به قدیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلان
تصویر تلان
چاق، بسیار فربه، تنومند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلبد
تصویر تلبد
سخت گردیدن زمین به باران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلاب
تصویر تلاب
تالاب، جایی که آب رودخانه یا باران جمع شود، آبگیر، حوض، استخر، برکه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلاد
تصویر جلاد
مامور تازیانه زدن، شکنجه کردن یا کشتن محکومان، دژخیم، میرغضب، کنایه از بسیار سنگدل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تضاد
تصویر تضاد
با یکدیگر ضد بودن، با هم مخالفت کردن، مخالف یکدیگر بودن، ناسازگاری، در علوم ادبی متضاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلاج
تصویر تلاج
شور و غوغا، برای مثال شب بیامد بر درم دربان باج / در بجنبانید با بانگ و تلاج (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۲)، مشغله، گرفتاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلاد
تصویر بلاد
بلدها، شهرها، سرزمین ها، جمع واژۀ بلد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلال
تصویر تلال
تل ها، پشته ها، تپه ها، جمع واژۀ تل
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
مال قدیم موروث.
لغت نامه دهخدا
(سَ فَ)
خداوند مال کهنه شدن، چکانیدن. (منتهی الارب) ، بستن و کشیدن چهارپا
لغت نامه دهخدا
تصویری از تالد
تصویر تالد
مال کهنه و قدیمی موروثی
فرهنگ لغت هوشیار
بیهوده بیفایده بی نفع عبث، سخن بیهوده: یک فلاده همی نخواهم گفت خود سخن بر فلاده بود مرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلاد
تصویر قلاد
رشته سیمین تار رویین که بر حلقه گوشواره و حلقه بینی شتر پیچند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلید
تصویر تلید
دارایی دیرینه، دارایی رخنیک (رخن ارث)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواد
تصویر تواد
آهستگی درنگ همدوستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناد
تصویر تناد
به آوا خواندن یکدیگر را، رمیدن از یکدیگر، پراکنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاج
تصویر تلاج
بانگ مشغله شور و غوغا. شور، غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاش
تصویر تلاش
کوشش سعی جد و جهد جهت بدست آوردن چیزی. سعی و جستجو، کوشش
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است تلاغ گوشت افزون میان شلفینه (فرج زن)، دیدار کردن فراهم رسیدن بهم رسیدن هم را دیدن، دیدار. یا یوم تلاقی (یوم التلاقی)، روز قیامت. صحبت و مجلس و انجمن و ملاقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلال
تصویر تلال
جمع تل، پشته ها جمع تل پشته ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلان
تصویر تلان
چاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبد
تصویر تلبد
در هم شدن موی یا پشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضاد
تصویر تضاد
با یکدیگر ضد بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراد
تصویر تراد
فسخ معاهده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
شمشیر زن کشنده، دژخیم، شکنجه گر آنکه مامور شکنجه دادن یا کشتن محکومان است. یا جلاد فلک. مریخ، جمع جلید تازیانه زن، دژخیم، میرغضب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلاد
تصویر بلاد
جمع بلد، زیستگاه ها: شهر ها بخش ها سرزمین ها جمع بلده. شهرها: (در جمیع بلاد گردش کرد)، ناحیه ها نواحی. توضیح این کلمه در ترکیب اسمای امکنه برای افاده مفهوم مملکت و کشور بکار رود مثلا بلاد العرب بعربستان بلاد الروم بمملکت رومیان اطلاق شود. یا تخطیط بلاد. جغرافی (علم)، بدکار، فاسق نابکار، فاحشه روسپی، مفسد مفتن، گمراه. شهرها، ج بلد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاد
تصویر ملاد
قلعه، پناهگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلاد
تصویر جلاد
دژخیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلاش
تصویر تلاش
کوشش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تضاد
تصویر تضاد
پارادخش، رویارویی، در برابر
فرهنگ واژه فارسی سره