جدول جو
جدول جو

معنی تل - جستجوی لغت در جدول جو

تل
تودۀ بزرگ خاک یا شن، تپه، پشته
تصویری از تل
تصویر تل
فرهنگ فارسی عمید
تل
(بَ)
نام درختی است که در پل سفید به کرکو دهند و این درخت در جنگلهای آلاداغ و بجنورد و جنگلهای کرانۀ دریای مازندران و همچنین در ارسباران یافت شود. رجوع به جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 208 شود
کیسه ای که خیاط سوزن و انگشتانه و نخ در آن نهد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تل
(تَ)
کوه پست و پشتۀ بلند را گویند. (برهان) (از ناظم الاطباء). کوه پست و پشتۀ بلند مقابل هامون که زمین صاف است. (انجمن آرا). زمین بلند. (شرفنامۀ منیری) (غیاث اللغات). پشته. (غیاث اللغات). پشتۀ ریگ و جز آن. (آنندراج). پشته که سرش بس فراخ نبود. (مهذب الاسماء). در عربی به تشدید لام تل ّ بهمین معنی آمده است: گردیز شهری است... بر سر تلی نهاده. (حدود العالم). و در حوالی برقوه تلهاست بزرگ از خاکستر. (حدود العالم). رامیان (به هندوستان) شهری است بر سر تلی عظیم. (حدود العالم).
یکی تل بدانجای پیدا ز دور
از آنسو کجا بد گذرگاه تور.
فردوسی.
تلی بود پر سبزه و جای سور
سپه را همی دید خسرو ز دور.
فردوسی.
تلی بود خرم یکی جایگاه
پس پشت آن رنج دیده سپاه
یکی تخت زرین نهاده بر اوی
نشسته بر او ساوۀ جنگجوی.
فردوسی.
بهر تلی بر از کشته گروهی
بهر غفجی بر از فر خسته پنجاه.
عنصری.
من از پس پیلان قلب جدا افتادم و کسانی از کهتران که با من بودند از غلام و چاکر از ما دور ماندند و نیک بترسیدیم که نگاه کردیم خویشتن را بر تلی دیگر دیدیم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 586).
دگر روز چون چرخ شد لاجورد
برآمد ز تل کان یاقوت زرد
به نزد پدر شد بت دلربای
نشستند و کردند هرگونه رای.
اسدی.
روان بسوی من از هر سویی حلال و حرام
چو سیل تیره و پرخس به پستی از سر تل.
ناصرخسرو (دیوان ص 248).
نگاه کردم از دور من تلی دیدم
که چاه ژرف نمایداز آن بلند عقاب.
مسعودسعد.
بر محیط فلک از هاله سپر سازد ماه
بر بسیط کره از خوید زره پوشد تل.
انوری (از انجمن آرا).
آباد و خرم است به تو عالم هنر
وز جود تست عالم زفتی خراب و تل.
سوزنی.
بر تلی بلند قواعد آن استوار کرده. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 412).
در راه تلی بدین بلندی
گستاخ مشو به زورمندی.
نظامی.
زدم تیشه یکروز بر تل خاک
بگوش آمدم ناله ای دردناک
که زنهار اگر مردی آهسته تر
که چشم و بناگوش و روی است و سر.
سعدی (بوستان).
الفت فضل و دلت الفت شیرو شکر است
قصۀ جودو کفت قصۀ تل و دمن است.
قاآنی.
جای بلند بهر تماشائیان خوش است
بر تل سبز چرخ برانی فرس چرا.
وحید (از آنندراج).
آمد شب ای جمال هان اندر زمام آور جمل
تا برنشینم یکزمان بنوردم این هامون و تل.
(از مؤلف انجمن آرا).
، هر چیز که بر رویهم ریخته خرمن کرده باشند. (برهان) (از ناظم الاطباء). انباشتگی. (فهرست ولف ص 245) :
به دست اندرون گرز، چون سام یل
به پیش اندرون کشته، چون کوه تل.
دقیقی.
میان تل خستگان اندرون
برو ریخته خاک بسیار و خون.
فردوسی.
بهر سو ز رومی تلی کشته بود
و گر خسته از جنگ برگشته بود.
فردوسی.
همه کشتگان را بهم برفکند
تلی گشت برسان کوه بلند.
فردوسی.
چو بنشست چنانست که از نسرین تلی
چو برخاست چنانست که از سرو نهالی.
فرخی.
چو بنهاد آن تل سوسن ز پیش من چنان بودم
که پیش گرسنه بنهی ترید چرب بهنانه.
حکاک (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 497).
به تل زر و درریخته زیر گام
به خرمن برافروخته عود خام.
اسدی.
به کمتر زمان خاست صدجا فزون
ز گردان کشته تل و جوی خون.
(گرشاسبنامه).
ای شده عاجز ز تل کیش تو
صدهزاران کوهها در پیش تو.
مولوی.
- تل ریگ، تودۀ ریگ. (ناظم الاطباء) : و در تل ریگ چاهی کنی، آبی پدید آید. (سندبادنامه ص 54).
- تل کاه، تودۀ قصب و ساق گندم و جو و مانند آنها:
گل نماند، خارها ماند سیاه
زرد و بی مغز آمده چون تل کاه.
مولوی.
، در فهرست ولف ص 245 بمعنی گروه، دسته آمده ولی شاهد آن را که ولف بدان استناد کرده و با شماره و علامتی که بدان اشاره کرده است در شاهنامۀ بروخیم نیافتیم، کنایه از پسر امرد مزلف. باشد گویند عربی است. (برهان) .پسر امرد مزلف. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تل
(تَ جَلْ لی)
بر روی افکندن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). بر زمین زدن کسی را یا برگردن و روی افکندن او را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، فروخوابانیدن ناقه را، متهم کردن کسی را به امر زشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، انداختن چیزی را در دست کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، تضرع. (از اقرب الموارد) ، ریختن و افتادن و ساقط شدن، خوی برآوردن پیشانی کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، فروهشتن رسن در چاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تل
(تَل ل)
تودۀ خاک و تودۀ ریگ و پشته. ج، تلال. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). قطعه زمینی که از اطراف خود کمی بلندتر باشد جمع آن تلال و تلول و واحد آن تلﱡه. (از اقرب الموارد). بهمین معنی در فارسی به تخفیف لام تل آمده. رجوع به تل شود، بالش. ج، اتلال. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). و این نادر است یا اتلال از اقسام جامه است. (منتهی الارب) (آنندراج) ، در شاهدهای ذیل معنی پنبه ریزه، خرده پنبه که از دم کمان ریزد، میدهد: و هنوز از تلهای حلاجی پاک نشده از برم میکشیدند. (نظام قاری).
قماشی که از تل بود روی آن
گرش روی دیگر کنی پرنیان.
نظام قاری
لغت نامه دهخدا
تل
(تِ)
دهی است از دهستان ویسیان که در بخش ویسیان شهرستان خرم آباد واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تل
(تِ)
زبان را گویند. (آنندراج). در آذربایجان دل گویند
لغت نامه دهخدا
تل
در دوم تواریخ ایام 27:3 عوفل نامیده شده است و در میان وادی پنیرفروشان و وادی قدرون واقع است و بواسطۀ محل طبیعی آن و برجی که در آنجا میباشدبغایت محکم و دیواری در میان آن و کوه صهیون برپاست. دوم تواریخ 33:14. وارن انگلیسی دیوارهای بزرگ و بنای برجی در این تل یافته است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
تل
توده خاک و ریگ پشته
تصویری از تل
تصویر تل
فرهنگ لغت هوشیار
تل
((تَ لّ))
پشته، تپه بلند، جمع تلال
تصویری از تل
تصویر تل
فرهنگ فارسی معین
تل
((تَ))
پسر امرد مزلف و مضخم، تگل
تصویری از تل
تصویر تل
فرهنگ فارسی معین
تل
پشته، تپه، رش، نجد
متضاد: هامون، انبار، خرمن، توده، انباشتگی، امرد، مزلف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تل
درختی است که در پل سفید به کرکو معروف استاین درخت در جنگل.، تلخ، گیاهی سمی، چوب های بلند و صاف جهت پرچین کردن و ایجاد.، پارچه ای هم تراز اطلس، تلاطم موج، جذر و مد، آویخته، آویزان.، نوعی درخت از تیره افرا که در ارتفاعات روید، شکم برآمده.، شاخه ی جوان که با رشد سریع از شاخه ی اصلی جدا شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلکا
تصویر تلکا
(دخترانه)
در گویش مازندران گلابی وحشی جنگلی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تلناز
تصویر تلناز
(دخترانه)
موی قشنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تلیمان
تصویر تلیمان
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پهلوانان در زمان فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تله متر
تصویر تله متر
تله متر (Telemeter) یا مسافت سنج نوری یا بردیاب ابزاری است که برای اندازه گیری فاصله تا یک شیء با استفاده از اصول اپتیکی استفاده می شود. در سینما و عکاسی، تله مترها برای تعیین دقیق فاصله بین دوربین و سوژه استفاده می شوند، که برای فوکوس دقیق و گرفتن تصاویر واضح ضروری است.
کاربردهای تله متر در سینما و عکاسی:
1. فوکوس دقیق :
- تله مترها به فیلم سازان و عکاسان کمک می کنند تا فاصله دقیق بین دوربین و سوژه را تعیین کرده و فوکوس را به درستی تنظیم کنند.
2. تصاویر واضح و با کیفیت :
- با استفاده از تله متر، عکاسان می توانند اطمینان حاصل کنند که تصاویر گرفته شده واضح و با کیفیت بالا هستند، به ویژه در شرایط نور کم یا عمق میدان کم.
3. صرفه جویی در زمان :
- استفاده از تله متر به صرفه جویی در زمان کمک می کند زیرا نیاز به حدس زدن فاصله یا انجام تنظیمات مکرر را کاهش می دهد.
4. استفاده در شرایط مختلف :
- تله مترها می توانند در انواع شرایط نوری و محیطی به خوبی کار کنند و به عکاسان و فیلم سازان امکان می دهند تا در هر شرایطی به دقت مورد نیاز خود دست یابند.
انواع تله متر:
1. تله مترهای نوری :
- این نوع تله مترها از اصول اپتیکی برای اندازه گیری فاصله استفاده می کنند. معمولاً از دو عدسی استفاده می شود که با ترکیب تصویر ایجاد شده توسط آنها فاصله تا سوژه را تعیین می کنند.
2. تله مترهای لیزری :
- این نوع تله مترها از لیزر برای اندازه گیری فاصله استفاده می کنند. لیزر به سوژه تابیده می شود و زمان برگشت آن اندازه گیری می شود تا فاصله دقیق محاسبه شود.
3. تله مترهای اولتراسونیک :
- این نوع تله مترها از امواج صوتی با فرکانس بالا برای اندازه گیری فاصله استفاده می کنند. زمان برگشت امواج صوتی اندازه گیری می شود تا فاصله محاسبه شود.
کاربردهای دیگر تله متر:
1. نظامی :
- تله مترها در تجهیزات نظامی برای اندازه گیری فاصله تا اهداف و تعیین نقاط دقیق شلیک استفاده می شوند.
2. ورزش :
- در ورزش های مختلف مانند گلف و تیراندازی، تله مترها برای اندازه گیری دقیق فاصله و بهبود عملکرد استفاده می شوند.
3. ساختمان و معماری :
- تله مترها در صنعت ساختمان برای اندازه گیری دقیق فاصله ها و بررسی ابعاد استفاده می شوند.
مزایا و معایب:
مزایا :
- دقت بالا در اندازه گیری فاصله.
- افزایش کیفیت تصاویر و فیلم ها.
- صرفه جویی در زمان و کاهش خطاها.
معایب :
- هزینه بالای برخی از انواع تله مترها.
- نیاز به آموزش و مهارت برای استفاده صحیح.
- محدودیت های محیطی مانند بازتابش لیزر در تله مترهای لیزری.
تله مترها ابزارهای بسیار مفیدی در سینما، عکاسی و بسیاری از صنایع دیگر هستند که به دقت و کیفیت بالاتر در کارها کمک می کنند.
نظام دید اپتیک برای کانونی کردن و اندازه گیری فاصله بین دوربین و سوژه. چنین سیستمی به ویژه برای فیلم برداری از هلیکوپتر یا فیلم برداری با دوربین های قطع کوچک به کار می رود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از تله سین
تصویر تله سین
تله سین (Telecine) فرآیندی است که در آن فیلم های سینمایی یا نگاتیوهای فیلم به فرمت ویدیویی تبدیل می شوند. این فرآیند به طور عمده در صنعت تلویزیون، تولید و پخش فیلم و آرشیوهای فیلم مورد استفاده قرار می گیرد. هدف اصلی تله سین انتقال کیفیت و جزئیات فیلم به فرمت های دیجیتالی یا ویدیویی است که برای پخش در تلویزیون یا ذخیره سازی دیجیتالی مناسب باشد.
مراحل و تکنیک های تله سین:
1. اسکن فیلم :
- فیلم های سینمایی یا نگاتیوهای فیلم توسط دستگاه های تله سین اسکن می شوند. این دستگاه ها فیلم را فریم به فریم اسکن می کنند و تصاویر را به سیگنال های ویدیویی تبدیل می کنند.
2. تصحیح رنگ :
- در این مرحله، رنگ های فیلم تنظیم و تصحیح می شوند تا با فرمت ویدیویی سازگار باشند و کیفیت تصویر حفظ شود. این کار معمولاً توسط اپراتورهای ماهر انجام می شود که با نرم افزارهای مخصوص تصحیح رنگ کار می کنند.
3. اصلاح نرخ فریم :
- یکی از چالش های تله سین تبدیل نرخ فریم فیلم سینمایی (معمولاً 24 فریم بر ثانیه) به نرخ فریم ویدیویی (معمولاً 30 فریم بر ثانیه یا 25 فریم بر ثانیه برای سیستم های PAL) است. این تبدیل باید به گونه ای انجام شود که حرکت ها طبیعی به نظر برسند و هیچ گونه پرش یا اختلالی در تصویر ایجاد نشود.
4. اصلاح و تثبیت تصویر :
- در این مرحله، مشکلات احتمالی مانند لرزش، خطاهای تصویری و نویز از تصویر حذف می شوند. همچنین تثبیت تصویر برای اطمینان از یکپارچگی و کیفیت بالا انجام می شود.
کاربردهای تله سین:
- پخش تلویزیونی : فیلم های سینمایی قدیمی و جدید که برای پخش تلویزیونی آماده می شوند، به فرمت های ویدیویی از طریق تله سین تبدیل می شوند.
- آرشیو دیجیتال : برای حفظ و نگهداری فیلم های قدیمی، آن ها به فرمت های دیجیتال تبدیل می شوند تا از تخریب فیزیکی جلوگیری شود و دسترسی آسان تری به آن ها فراهم شود.
- تولید و تدوین فیلم : در فرآیندهای تدوین و پس تولید، فیلم های سینمایی به فرمت های دیجیتالی تبدیل می شوند تا بتوانند به راحتی ویرایش و تدوین شوند.
تاثیر تله سین بر صنعت فیلم و تلویزیون:
تله سین نقش مهمی در تسهیل انتقال و نمایش فیلم های سینمایی در تلویزیون و پلتفرم های دیجیتالی دارد. با این فرآیند، فیلم ها می توانند با کیفیت بالا به مخاطبان ارائه شوند و دسترسی به آثار سینمایی قدیمی تر نیز بهبود یابد. به علاوه، تله سین به حفظ و نگهداری فیلم های تاریخی و فرهنگی کمک می کند و از تخریب آن ها جلوگیری می نماید.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
پناه گرفتن با واگذاشت زمین خود، مرده ری نهادن برای برخی کمتر از دیگران به ستم بر کار داشتن، بیگار گرفتن قرار دادن مال برای بعضی از وارثان دون بعض، واگذارکردن زمین خود بدیگری و بدین نحو تحت حمایت او در آمدن التجاء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلحظ
تصویر تلحظ
تنگی تنگ شدن، بر چفسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلجیب
تصویر تلجیب
پر شیری، کم شیری از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلجن
تصویر تلجن
بر چفسیدن، کوفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلجلج
تصویر تلجلج
متردد و دو دله شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفیق
تصویر تلفیق
آمیزه، هم بندی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلف کردن
تصویر تلف کردن
هدر دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلاشی
تصویر تلاشی
فروپاشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلاش
تصویر تلاش
کوشش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلیک
تصویر تلیک
کلیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلمبه
تصویر تلمبه
پمپ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلکه
تصویر تلکه
اخاذی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلخه رود
تصویر تلخه رود
آجی چای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلا
تصویر تلا
طلا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلفیقی
تصویر تلفیقی
آمیزه ای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلویزیون
تصویر تلویزیون
جام جم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلویحا
تصویر تلویحا
سربسته
فرهنگ واژه فارسی سره