جدول جو
جدول جو

معنی تقیید - جستجوی لغت در جدول جو

تقیید
مقید ساختن، بند کردن، دربند کردن
تصویری از تقیید
تصویر تقیید
فرهنگ فارسی عمید
تقیید
(تَ)
قید کردن و بند نمودن زن شوی را به افسون. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قید کردن و بند نمودن. (غیاث اللغات). بند کردن. (زوزنی) ، کتاب را عجم زدن. (زوزنی). نقطه زدن کتاب را و مقید به اعراب کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مقید به اعراب و نقطه کردن کتاب را تا مانع اختلاط و التباس گردد. (از اقرب الموارد) ، بازداشتن، یقال: قید الایمان الفتک، یعنی ایمان مؤمن را از کردن کارهای خواستۀ نفس بازدارد. چنانکه ایمان مقید را از فسادو تباهی بازدارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، قید برپای چهارپاگذاشتن. (از اقرب الموارد) ، اندازه کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نوشتن حساب را. (از اقرب الموارد) ، تعمیم ندادن و رها ننمودن و مقید بودن نویسنده و گوینده. (از اقرب الموارد) ، مالک قلب کسی شدن با احسان و نیکوئی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تقیید
قید کردن، بند نمودن زن شوی را به افسون، بند کردن
تصویری از تقیید
تصویر تقیید
فرهنگ لغت هوشیار
تقیید
((تَ))
در بند کردن، مقید ساختن
تصویری از تقیید
تصویر تقیید
فرهنگ فارسی معین
تقیید
وابسته، مقید، محدود، مقید ساختن، بند نهادن، در بند کردن، نگاه داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تقلید
تصویر تقلید
از روی کار دیگری کاری انجام دادن، در فقه در امور شرعی و عبادات از مجتهدی پیروی کردن، گردن بند به گردن انداختن، کاری به عهدۀ کسی انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشیید
تصویر تشیید
استوار کردن، برافراشتن، بلند کردن دیوار یا ساختمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تایید
تصویر تایید
درست تشخیص دادن، نیرو دادن، قوت دادن، کمک یاری کردن خداوند به انسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تزیید
تصویر تزیید
زیاد کردن، افزون کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقصید
تصویر تقصید
شکستن چوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تایید
تصویر تایید
نیرو دادن نیرومند کردن بنیرو کردن توفیق دادن، توفیق، جمع تاییدات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعیید
تصویر تعیید
حاضر آمدن و عید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقدید
تصویر تقدید
از بن بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقعید
تصویر تقعید
خدمت کردن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزیید
تصویر تزیید
افزون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشیید
تصویر تشیید
استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهیید
تصویر تهیید
اصلاح کردن، رنج رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
متابعت و اقتدا و پیروی کسی بی دریافت حقیقت آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تأیید
تصویر تأیید
((تَ))
نیرو دادن، کمک کردن، توفیق دادن، توفیق، درست دانستن یا مناسب تشخیص دادن سخن یا عملی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تزیید
تصویر تزیید
((تَ))
زیاد کردن، افزودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشیید
تصویر تشیید
((تَ))
استوار کردن، بلند کردن، برافراشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
((تَ))
گردن بند به گردن انداختن، پیروی کردن، کار به عهده کسی گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تایید
تصویر تایید
هایش، پذیرش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
پیروی، دنباله روی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تایید
تصویر تایید
Corroboration, Endorsement, Affirmation, Approval, Confirmation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
Imitation, Impersonation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تایید
تصویر تایید
утверждение , одобрение , подтверждение , одобрение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
имитация , подражание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تایید
تصویر تایید
Bestätigung, Zustimmung, Unterstützung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
Nachahmung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تایید
تصویر تایید
підтвердження , схвалення , підтвердження , підтвердження , схвалення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
імітація , наслідування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تایید
تصویر تایید
potwierdzenie, zatwierdzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
imitacja, podszywanie się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تایید
تصویر تایید
肯定 , 批准 , 确认 , 证实 , 支持
دیکشنری فارسی به چینی