جدول جو
جدول جو

معنی تقیید - جستجوی لغت در جدول جو

تقیید
قید کردن، بند نمودن زن شوی را به افسون، بند کردن
تصویری از تقیید
تصویر تقیید
فرهنگ لغت هوشیار
تقیید
مقید ساختن، بند کردن، دربند کردن
تصویری از تقیید
تصویر تقیید
فرهنگ فارسی عمید
تقیید
((تَ))
در بند کردن، مقید ساختن
تصویری از تقیید
تصویر تقیید
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تایید
تصویر تایید
هایش، پذیرش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
پیروی، دنباله روی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تهیید
تصویر تهیید
اصلاح کردن، رنج رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشیید
تصویر تشیید
استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزیید
تصویر تزیید
افزون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
متابعت و اقتدا و پیروی کسی بی دریافت حقیقت آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقعید
تصویر تقعید
خدمت کردن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقصید
تصویر تقصید
شکستن چوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقدید
تصویر تقدید
از بن بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعیید
تصویر تعیید
حاضر آمدن و عید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تایید
تصویر تایید
نیرو دادن نیرومند کردن بنیرو کردن توفیق دادن، توفیق، جمع تاییدات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزیید
تصویر تزیید
زیاد کردن، افزون کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
از روی کار دیگری کاری انجام دادن، در فقه در امور شرعی و عبادات از مجتهدی پیروی کردن، گردن بند به گردن انداختن، کاری به عهدۀ کسی انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تایید
تصویر تایید
درست تشخیص دادن، نیرو دادن، قوت دادن، کمک یاری کردن خداوند به انسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشیید
تصویر تشیید
استوار کردن، برافراشتن، بلند کردن دیوار یا ساختمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تأیید
تصویر تأیید
((تَ))
نیرو دادن، کمک کردن، توفیق دادن، توفیق، درست دانستن یا مناسب تشخیص دادن سخن یا عملی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشیید
تصویر تشیید
((تَ))
استوار کردن، بلند کردن، برافراشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تزیید
تصویر تزیید
((تَ))
زیاد کردن، افزودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
((تَ))
گردن بند به گردن انداختن، پیروی کردن، کار به عهده کسی گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تایید
تصویر تایید
Corroboration, Endorsement, Affirmation, Approval, Confirmation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
Imitation, Impersonation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
утверждение , одобрение , подтверждение , одобрение
دیکشنری فارسی به روسی
имитация , подражание
دیکشنری فارسی به روسی
Bestätigung, Zustimmung, Unterstützung
دیکشنری فارسی به آلمانی
підтвердження , схвалення , підтвердження , підтвердження , схвалення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
імітація , наслідування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
potwierdzenie, zatwierdzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
imitacja, podszywanie się
دیکشنری فارسی به لهستانی
肯定 , 批准 , 确认 , 证实 , 支持
دیکشنری فارسی به چینی
afirmação, aprovação, confirmação, corroboração, endosse
دیکشنری فارسی به پرتغالی