جدول جو
جدول جو

معنی تقنینی - جستجوی لغت در جدول جو

تقنینی
(تَ)
منسوب به تقنین. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به تقنین شود
لغت نامه دهخدا
تقنینی
منسوب به تقنین
تصویری از تقنینی
تصویر تقنینی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تقنین
تصویر تقنین
قانون وضع کردن، قانون گذاردن، قانون گذاری
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
در تداول فارسی امروز، قانون گزاردن. وضع قانون کردن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مادۀ بعد و قانون شود
لغت نامه دهخدا
(تَ نی نی یَ / یِ)
مؤنث تقنینی.
- دورۀ تقنینیه:
- قوه تقنینیه، یکی از قوای سه گانه کشور که عامل تشکیل حکومت صحیح است. و آن شامل مجلس شورایی است مرکب از نمایندگان ملت که وضع قوانین را بعهده میگیرد. قانون گزاری. (فرهنگ فارسی معین).
- مجالس تقنینیه.
رجوع به تقنین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تامینی
تصویر تامینی
زینهاری منسوب و مربوط به تامین. اقدامات تامینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقریبی
تصویر تقریبی
احتمالی، نزدیک به حقیقت و تخمینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقصیری
تصویر تقصیری
بینوایی مانیدگی تهیدستی فقر بینوایی درویشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقنینات
تصویر تقنینات
جمع تقنین
فرهنگ لغت هوشیار
فرسارشی آسایی داتیک مونث تقنینی: دوره تقنینیه مجالس تقنینیه. یا قوه تقنینیه. یکی از قوای سه گانه کشور که عامل تشکیل حکومت صحیح است مرکب از نمایندگان ملت که وضع قوانین را بعهده میگیرد قانون گزاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقنین
تصویر تقنین
قانون گذاردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقنین
تصویر تقنین
((تَ))
قانون گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقنینیه
تصویر تقنینیه
((تَ یَّ))
مؤنث تقنینی. دوره تقنینیه، مجالس تقنینیه. قوه تقنینیه، یکی از قوای سه گانه کشور که عامل تشکیل حکومت صحیح است و آن شامل مجلس شورایی است مرکب از نمایندگان ملت که وضع قوانین را به عهده می گیرد، قانون گذاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تضمینی
تصویر تضمینی
پشتیبان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقریبی
تصویر تقریبی
کمابیش، کم و بیش
فرهنگ واژه فارسی سره
قانونگزاری، قانون وضع کردن، قانونگزاری کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تقریبی
تصویر تقریبی
Approximate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
Conformist, Imitative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تزیینی
تصویر تزیینی
Ornate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تقریبی
تصویر تقریبی
приблизний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تزیینی
تصویر تزیینی
精美的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تقریبی
تصویر تقریبی
近似的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
墨守成规者 , 模仿的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تزیینی
تصویر تزیینی
ozdobiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تقریبی
تصویر تقریبی
przybliżony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
konformista, naśladujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
конформіст , імітуючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تزیینی
تصویر تزیینی
украшенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تزیینی
تصویر تزیینی
прикрашений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تقریبی
تصویر تقریبی
ungefähr
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تزیینی
تصویر تزیینی
verziert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
Konformist, nachahmend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تقریبی
تصویر تقریبی
приблизительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
конформист , подражающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
conformista, imitativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی