جدول جو
جدول جو

معنی تقنیع - جستجوی لغت در جدول جو

تقنیع
(تَ یُ)
قناع پوشیدن. (از تاج المصادر بیهقی). قناع پوشانیدن. (زوزنی). قناع پوشانیدن زن را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء).، بلیه و عار پوشانیدن کسی را. (از اقرب الموارد) ، راضی ساختن کسی را، نیک زدن تازیانه بر سر کسی، دروا کردن خروس پرهای گردن را وقت فشاندن و جنگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، برآمدن موی سپید. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تقریع
تصویر تقریع
سخت ملامت کردن، سرزنش کردن، سرکوفت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقنین
تصویر تقنین
قانون وضع کردن، قانون گذاردن، قانون گذاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشنیع
تصویر تشنیع
بسیار بدگفتن از کسی، کسی را زشت شمردن، عیوب کسی را آشکار کردن، رسوا ساختن کسی
فرهنگ فارسی عمید
در علم عروض سنجیدن و تجزیه کردن شعر به اجزای عروض و گذاردن هر جزء در برابر جزئی از افاعیل که در وزن با آن برابر باشد تا موزونی یا ناموزونی شعر آشکار شود، قطعه قطعه کردن، پاره پاره کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصنیع
تصویر تصنیع
ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقنین
تصویر تقنین
قانون گذاردن
فرهنگ لغت هوشیار
از بن کندن بر کندن از بیخ بر کندن قلع کردن ریشه کن ساختن، ریشه کن سازی، جمع تقلیعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
قطعه قطعه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سرزنش کردن پیغاره سرزنش کردن ملامت کردن، سرزنش بیغاره، جمع تقریعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکنیع
تصویر تکنیع
برگردیدن و عدول کردن از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشنیع
تصویر تشنیع
عیب کسی را آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقلیع
تصویر تقلیع
((تَ))
از بیخ و بن برکندن، ریشه کن ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
((تَ))
پاره پاره کردن، تجزیه کردن شعر به اجزا و ارکان عروضی برای معین کردن موزون یا ناموزون بود شعر، کنایه از پیمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقریع
تصویر تقریع
((تَ))
سرزنش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقنین
تصویر تقنین
((تَ))
قانون گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصنیع
تصویر تصنیع
((تَ))
ساختن، مهیا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشنیع
تصویر تشنیع
((تَ))
بد گفتن از کسی، رسوا ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمنیع
تصویر تمنیع
((تَ))
بازداشتن، منع کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
Hyphenation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
césure
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
הוספת מקפים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
हाइफ़नेशन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
pemenggalan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
การใส่ยัติภังค์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
koppeltekengebruik
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
hifenização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
guionización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
sillabazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
连字符使用
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
łącznikowanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
розділення дефісами
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
Silbentrennung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
расстановка дефисов
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تقطیع
تصویر تقطیع
ハイフネーション
دیکشنری فارسی به ژاپنی