جدول جو
جدول جو

معنی تقدیم - جستجوی لغت در جدول جو

تقدیم
پیش انداختن، جلو بردن، پیش فرستادن، مقدم داشتن، پیشکش کردن
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
فرهنگ فارسی عمید
تقدیم
جلو بردن، پیشکشی کردن
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تقدیم
((تَ))
پیشکش کردن، هدیه دادن، پیش انداختن
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
فرهنگ فارسی معین
تقدیم
پیشکش
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تقدیم
اهدا، پیش کش، تسلیم، نثار، اهدا کردن، پیش کش کردن، هدیه دادن، پیش انداختن، پیش فرستادن، نزدیک بودن، مقدم داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تقدیم
إخلاصٌ
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به عربی
تقدیم
Dedication
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تقدیم
dédication
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تقدیم
dedizione
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تقدیم
نذر
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به اردو
تقدیم
преданность
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به روسی
تقدیم
Hingabe
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به آلمانی
تقدیم
відданість
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تقدیم
oddanie
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به لهستانی
تقدیم
奉献
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به چینی
تقدیم
উৎসর্গ
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به بنگالی
تقدیم
dedicación
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تقدیم
kujitolea
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تقدیم
adanmışlık
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تقدیم
헌신
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به کره ای
تقدیم
献身
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تقدیم
הקדשה
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به عبری
تقدیم
dedicação
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تقدیم
dedikasi
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تقدیم
การอุทิศ
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به تایلندی
تقدیم
toewijding
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به هلندی
تقدیم
समर्पण
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
پیشکشی و هر چیزی که بکسی پیشکش کنند. (ناظم الاطباء). اهدایی. رجوع به تقدیم و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تفدیم
تصویر تفدیم
دهان بند بر دهان نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تقسیم اوقات به دوره ها و مقیاسهای معین، کاغذی که در آن ماهها و روزها چاپ شده باشد، ارزیابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تردیم
تصویر تردیم
وصله کردن جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
ارج گذاری، سرنوشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقسیم
تصویر تقسیم
بخشش، بخش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقویم
تصویر تقویم
سالنامه، گاهشمار
فرهنگ واژه فارسی سره
اهدایی، پیش کش، هدیه، تقدیم شده
فرهنگ واژه مترادف متضاد