تقدیم پیش انداختن، جلو بردن، پیش فرستادن، مقدم داشتن، پیشکش کردن ادامه... پیش انداختن، جلو بردن، پیش فرستادن، مقدم داشتن، پیشکش کردن تصویر تقدیم فرهنگ فارسی عمید
تقدیم ((تَ)) پیشکش کردن، هدیه دادن، پیش انداختن ادامه... پیشکش کردن، هدیه دادن، پیش انداختن تصویر تقدیم فرهنگ فارسی معین
تقدیم اهدا، پیش کش، تسلیم، نثار، اهدا کردن، پیش کش کردن، هدیه دادن، پیش انداختن، پیش فرستادن، نزدیک بودن، مقدم داشتن ادامه... اهدا، پیش کش، تسلیم، نثار، اهدا کردن، پیش کش کردن، هدیه دادن، پیش انداختن، پیش فرستادن، نزدیک بودن، مقدم داشتن فرهنگ واژه مترادف متضاد