- تقاطعات
- جمع تقاطع
معنی تقاطعات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع تقاطر
پرگنه ها جامگی ها جمع اقطاع اقطاعه
جمع تخاطب
جمع تخادع
جمع ترافع
جمع تراجع
جمع تدافع
جمع تعاطی
جمع تعاطف
جمع تقلیع
جمع تقطیع
جمع تقریع
جمع تقاعد
جمع تقاسم
جمع تقارن
جمع تقارب
جمع تقادم
جمع تقابل
جمع تلاطم
جمع تنازع
جمع تواضع
شعرهای کوتاه سبک وزن، قطعه ها
جمع قاطنه، ماندگاران
برش برندگی، آور داشت
جمع لقاطه، خنزر پنزر خرده ریزها جمع محمولاتی که با ایشان بود بکلی بر گرفت و باقی لقاطات قوم و بقایای سیف بگریختند
بریدن از یکدیگر و جدا شدن، ترک مراوده و مکاتبه کردن، انجام دادن کاری را با اجرت معین بعهده گرفتن، توضیح امروزه غالبا بعهده گرفتن ساختمان جاده ها و ابنیه را مقاطعه گویند پیمانکاری. یا به مقاطعه دادن، ساختمان بنا یا ساختن جاده ای را بعهده کسی یاموسسه ای در مقابل مزد معین واگذار کردن، ارزیابی مالیات یک منطقه بقرار مبلغی مقطوع، اجاره کردن مالیات محل بوسیله مردم آن بمبلغ مقطوع
جمع مقطعه، ویچست ها
Assertiveness, Decisiveness
assertividade, decisão
Durchsetzungsvermögen, Entschlossenheit
asertywność, zdecydowanie
уверенность , решительность