جدول جو
جدول جو

معنی تفییل - جستجوی لغت در جدول جو

تفییل(تَ بَدْ دُءْ)
ضعیف رأی خواندن. (تاج المصادر بیهقی). زشت کردن رأی کسی را و منسوب کردن به خطا و سستی رأی و سست رأی گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : مدحت بقول صادق لم تفیل، ای لم یفیل رأیک. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تفییل
سست رای خواندن
تصویری از تفییل
تصویر تفییل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تفعیل
تصویر تفعیل
در صرف عربی، از ابواب ثلاثی مزیدٌفیه
فرهنگ فارسی عمید
در بدیع ابداع کردن وجوه خیالی برای ستایش یا نکوهش چیزی به طوری که در شنونده و خواننده تاثیر کند و اثری از حزن یا نشاط یا بیم وامید پدید بیاورد، ایهام، به خیال افکندن، به کسی تهمت زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
جدا کردن، فصل فصل کردن کتاب و شرح و بسط دادن مطلب، شرح و بیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تذییل
تصویر تذییل
ذیل دادن، ذیل نویسی کردن، نوشتن مطلبی در پایین صفحۀ کتاب، دامن دار کردن، جامه را درازدامن کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفضیل
تصویر تفضیل
برتری دادن، برتر داشتن، کسی یا چیزی بر دیگری برتری دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفسیل
تصویر تفسیل
ناروا ساختن متاع و درهم ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمییل
تصویر تمییل
خم دادن خمانیدن، دو دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکییل
تصویر تکییل
نامردی ارادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعییل
تصویر تعییل
عیال داری و نفقه دادن آنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفلیل
تصویر تفلیل
رخنه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
جدا کردن، پاره پاره کردن، فصل فصل کردن، پیدا کردن و بیان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفضیل
تصویر تفضیل
افزونی دادن، فضل نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفعیل
تصویر تفعیل
یکی از ابواب ثلاثی مزید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفتیل
تصویر تفتیل
آشوباندن آشوبش غاکاندن چلپیدن (چلپ فتنه) (غاک فتنه)، دو به همزدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفجیل
تصویر تفجیل
پهناندن پهن گرداندن، پیش آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسییل
تصویر تسییل
راندن آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزییل
تصویر تزییل
جدا کردن پراکندن
فرهنگ لغت هوشیار
دراز دامن کردن دامن فرو هشتن دامن دار کردن، مطلبی را در ذیل صفحه کتاب نوشتن، ذیل نویسی، جمع تذلیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخییل
تصویر تخییل
تهمت بکسی متوجه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهییل
تصویر تهییل
فرو ریختن خاک و ریگ را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
((تَ))
جدا کردن. فصل فصل کردن، شرح دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفضیل
تصویر تفضیل
((تَ))
برتری دادن، بسط دادن، شرح دادن، شرح و بسط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخییل
تصویر تخییل
((تَ))
به خیال افکندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تذییل
تصویر تذییل
((تَ))
دامن دار کردن، مطلبی را در پایین صفحه کتاب نوشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
Elaboration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
разъяснение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
Ausarbeitung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
elaboration
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
opracowanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
阐述
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
elaboração
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
elaborazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تفصیل
تصویر تفصیل
elaboración
دیکشنری فارسی به اسپانیایی