- تفلیل
- رخنه کردن
معنی تفلیل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوارش، موشکافی، کاوش، کندوکاو، ریشه یابی، واکاوی
هضم کردن، خرج شدن
خلال شدن، سرکه شدن
خوار کردن، رام کردن
سایه افکندن سایه داری -1 سایه افکندندر سایه قرار دادن، سایبان ساختن
بانگیدن لگام
بی اراده گردانیدن
اندک کردن، اندک گردانیدن، کم قرار دادن چیزی
علت و سبب امری را بیان کردن
منسوب به خیانت کردن کسیرا، در زیر لباس پوشیدن
پهناندن پهن گرداندن، پیش آوردن
آشوباندن آشوبش غاکاندن چلپیدن (چلپ فتنه) (غاک فتنه)، دو به همزدن
یکی از ابواب ثلاثی مزید
افزونی دادن، فضل نهادن
جدا کردن، پاره پاره کردن، فصل فصل کردن، پیدا کردن و بیان کردن
ناروا ساختن متاع و درهم ها
سست رای خواندن
نیک بریدن
رهانیدن
مفلس شدن، و نام آخرین شهر آذربایجان است
پاره پاره کردن
دگرگون ساختن
تاجگذاری تاج نهادن، درخشاندن، بد دل کردن
لا الله الا الله گفتن
گوش تیز کردن
فرا گرفتن، بپوشاندن چیزی و فراز گرفتن، بزرگ کردن، احترام گذاشتن
نیک تر کردن
تسبیح کردن، «لا اله الا اللّه» گفتن
در صرف عربی، از ابواب ثلاثی مزیدٌفیه
ذلیل کردن، خوار گردانیدن، ذلیل شمردن
علت ذکر کردن، علت و سبب امری را بیان کردن، مطلبی را با ذکر دلیل و علت ثابت کردن
گمراه ساختن، برای مثال اگر نه امرش، نامی نبود از معروف / اگر نه نهیش، بودند خلق در تضلیل (ایرج میرزا - ۳۵) ، به ضلالت و گمراهی نسبت دادن
بزرگداشت، بزرگ داشتن، کسی را گرامی داشتن، احترام کردن