ترسانیدن. (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بی بیم گردانیدن. و صلۀ آن، عن باشد. قوله تعالی: حتی اذا فزع عن قلوبهم، ای کشف عنها الفزع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اندوه وابردن. (زوزنی)
ترسانیدن. (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بی بیم گردانیدن. و صلۀ آن، عن باشد. قوله تعالی: حتی اذا فزع عن قلوبهم، ای کشف عنها الفزع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اندوه وابردن. (زوزنی)
پراکنده کردن، بخش کردن، در علم اقتصاد پخش کردن کالا به وسیلۀ تولید کننده و رساندن آن به مصرف کننده توزیع حروف: در ادبیات در فن بدیع تکرار نمودن یک حرف در فواصل کم مانند تکرار حرف «ش» در این مصراع، برای مثال شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی (سعدی۲ - ۹۱۹)
پراکنده کردن، بخش کردن، در علم اقتصاد پخش کردن کالا به وسیلۀ تولید کننده و رساندن آن به مصرف کننده توزیع حروف: در ادبیات در فن بدیع تکرار نمودن یک حرف در فواصل کم مانند تکرار حرف «ش» در این مصراع، برای مِثال شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی (سعدی۲ - ۹۱۹)
پخته شدن گوشت و خرما. (زوزنی). نیمه پخته شدن و رسیده گردیدن غورۀ خرما. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رسیدن نصف یا ثلث غورۀ خرما. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، کم آب ماندن حوض. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، دور کردن ناشکیبایی کسی را و تسلی دادن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پاره پاره کردن گوشت. (آنندراج)
پخته شدن گوشت و خرما. (زوزنی). نیمه پخته شدن و رسیده گردیدن غورۀ خرما. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رسیدن نصف یا ثلث غورۀ خرما. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، کم آب ماندن حوض. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، دور کردن ناشکیبایی کسی را و تسلی دادن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پاره پاره کردن گوشت. (آنندراج)