جدول جو
جدول جو

معنی تجزیع

تجزیع
(اِ)
پخته شدن گوشت و خرما. (زوزنی). نیمه پخته شدن و رسیده گردیدن غورۀ خرما. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رسیدن نصف یا ثلث غورۀ خرما. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، کم آب ماندن حوض. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، دور کردن ناشکیبایی کسی را و تسلی دادن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پاره پاره کردن گوشت. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا