جدول جو
جدول جو

معنی تفرغ - جستجوی لغت در جدول جو

تفرغ
بذل کوشش و جهد کردن در کاری
تصویری از تفرغ
تصویر تفرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تفرغ
از کاری فارغ شدن، دست از کار کشیدن، برای کاری آماده شدن، در امری جهد کردن
تصویری از تفرغ
تصویر تفرغ
فرهنگ فارسی عمید
تفرغ
((تَ فَ رُّ))
فارغ شدن از کاری، در کاری جدیت کردن
تصویری از تفرغ
تصویر تفرغ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تفرج
تصویر تفرج
گردش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترفغ
تصویر ترفغ
فراخ زیستن، فراخی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرک
تصویر تفرک
شکسته سخنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرق
تصویر تفرق
پراکنده شدن، پریشان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرع
تصویر تفرع
شعبه شعبه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرس
تصویر تفرس
فراست بردن، دانستن بعلامت و نشان، دریافت به زیرکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرر
تصویر تفرر
خندیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرد
تصویر تفرد
یگانه شدن، بی مانند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرج
تصویر تفرج
انس جستن، گشایش یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرث
تصویر تفرث
پراکندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفشغ
تصویر تفشغ
دوشیزگی بردن دختری بردن، پوشیده شدن، سستی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریغ
تصویر تفریغ
ریختن خون، فارغ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاغ
تصویر تفاغ
نفاغ، قدحی که با آن شراب بخورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفرغ
تصویر مفرغ
ویژگی فلزی که در قالب ریخته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمرغ
تصویر تمرغ
غلتیدن در خاک، از درد به خود پیچیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفرق
تصویر تفرق
پراکنده شدن، پریشان گردیدن، جدا شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفریغ
تصویر تفریغ
فارغ کردن، فارغ ساختن، خالی کردن ظرف
تفریغ حساب: واریز کردن حساب و فارغ شدن از آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفرد
تصویر تفرد
تنها شدن، یگانه شدن، یکه و تنها بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفرس
تصویر تفرس
نظر انداختن و خیره شدن به چیزی برای فهم آن، مطلبی یا امری را به زیرکی از روی نشانه و علامت فهمیدن، به فراست دریافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفرج
تصویر تفرج
سیر و گشت، کنایه از گشایش یافتن، از تنگی و دشواری بیرون آمدن، زایل شدن غم و اندوه، کنایه از گشادگی خاطر
فرهنگ فارسی عمید
آلیاژی است از مس و روی که برنگهای مختلف سرخ و نارنجی که از لحاظ صنعت بهتر از مس خالص و قیمت آنهم ارزانتر است و زودتر از مس ذوب میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمرغ
تصویر تمرغ
((تَ مَ رُّ))
در خاک غلتیدن، از درد به خود پیچیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفریغ
تصویر تفریغ
((تَ))
خالی کردن ظرف از آنچه در آن است، پرداختن و فراغت از کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفرق
تصویر تفرق
((تَ فَ رُّ))
پراکنده شدن، جدا شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفرع
تصویر تفرع
((تَ فَ رُّ))
شاخه شاخه شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفرس
تصویر تفرس
((تَ فَ رُّ))
با هوشیاری دریافتن و فهمیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفرد
تصویر تفرد
((تَ فَ رُّ))
یگانه بودن، تنها شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفرج
تصویر تفرج
((تَ فَ رُّ))
از تنگی و دشواری بیرون آمدن، گردش، سیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفرث
تصویر تفرث
((تَ فَ رُّ))
شوریدن دل زن باردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفاغ
تصویر تفاغ
((تَ یا تِ))
قدح شراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفرغ
تصویر مفرغ
((مُ فَ رِّ))
خالی کننده، واریز کننده حساب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفرغ
تصویر مفرغ
((مِ رَ))
ترکیبی است از مس و روی به رنگ های مختلف سرخ، سرخ کم رنگ و نارنجی، زودتر از مس ذوب می شود و در مجسمه سازی و ساختن ادوات دیگر مورد استفاده قرار می گیرد
فرهنگ فارسی معین