واپرداختن. (تاج المصادر بیهقی). پرداختن. (زوزنی) (دهار). پرداختن از کاری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) ، فراغت کردن خود را به جهت کاری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). بذل کوشش و جهد کردن در کاری. (از اقرب الموارد)