جدول جو
جدول جو

معنی تفرغ

تفرغ((تَ فَ رُّ))
فارغ شدن از کاری، در کاری جدیت کردن
تصویری از تفرغ
تصویر تفرغ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تفرغ

تفرغ

تفرغ
از کاری فارغ شدن، دست از کار کشیدن، برای کاری آماده شدن، در امری جهد کردن
تفرغ
فرهنگ فارسی عمید

تفرغ

تفرغ
واپرداختن. (تاج المصادر بیهقی). پرداختن. (زوزنی) (دهار). پرداختن از کاری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) ، فراغت کردن خود را به جهت کاری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). بذل کوشش و جهد کردن در کاری. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا