- تفخیم
- بزرگ گردانیدن
معنی تفخیم - جستجوی لغت در جدول جو
- تفخیم
- بزرگ کردن، بزرگ شمردن، گرامی داشتن
- تفخیم ((تَ))
- بزرگ داشتن، بزرگ گردانیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نرم کردن، نازک کردن آواز
دهان بند بر دهان نهادن
والاداشت
سیاه گردانیدن چیزیرا
فهماندن و دریافت کردن، تدریس، تعلیم و آموختگی
نان پختن
در دستور زبان انداختن حرف آخر کلمه، مثل انداختن حرف نون از آخر مصدر، مانند مثلاً «رفت» از «رفتن» و «گفت» از «گفتن» در کلمات «رفت و آمد» و «گفت وشنید»
فهماندن، حالی کردن
خیمه زدن
بزرگ، بزرگوار، بزرگ قدر
بزرگ قدر بزرگوار گرامی ارجمند
جمع تفخیم