جدول جو
جدول جو

معنی تفخیم - جستجوی لغت در جدول جو

تفخیم
بزرگ گردانیدن
تصویری از تفخیم
تصویر تفخیم
فرهنگ لغت هوشیار
تفخیم
بزرگ کردن، بزرگ شمردن، گرامی داشتن
تصویری از تفخیم
تصویر تفخیم
فرهنگ فارسی عمید
تفخیم
((تَ))
بزرگ داشتن، بزرگ گردانیدن
تصویری از تفخیم
تصویر تفخیم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترخیم
تصویر ترخیم
نرم کردن، نازک کردن آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفدیم
تصویر تفدیم
دهان بند بر دهان نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفخیر
تصویر تفخیر
والاداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفحیم
تصویر تفحیم
سیاه گردانیدن چیزیرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفهیم
تصویر تفهیم
فهماندن و دریافت کردن، تدریس، تعلیم و آموختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفویم
تصویر تفویم
نان پختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترخیم
تصویر ترخیم
در دستور زبان انداختن حرف آخر کلمه، مثل انداختن حرف نون از آخر مصدر، مانند مثلاً «رفت» از «رفتن» و «گفت» از «گفتن» در کلمات «رفت و آمد» و «گفت وشنید»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترخیم
تصویر ترخیم
((تَ))
دنباله چیزی را بریدن، نرم کردن آواز، انداختن «ن» از آخر مصدر و ساختن مصدر مرخم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفهیم
تصویر تفهیم
((تَ))
فهمانیدن، حالی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفهیم
تصویر تفهیم
فهماندن، حالی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخیم
تصویر تخیم
خیمه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فخیم
تصویر فخیم
بزرگ، بزرگوار، بزرگ قدر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فخیم
تصویر فخیم
بزرگ قدر بزرگوار گرامی ارجمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فخیم
تصویر فخیم
((فَ))
بزرگوار، گرامی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفخیمات
تصویر تفخیمات
جمع تفخیم
فرهنگ لغت هوشیار