جدول جو
جدول جو

معنی تفخر - جستجوی لغت در جدول جو

تفخر
بزرگی نمودن، بزرگ منشی کردنبرای مثال که مؤمن دور باشد از تکبر / نبینی ذره ای در وی تفخر (شاه نعمت الله ولی - ۷۵۶)
تصویری از تفخر
تصویر تفخر
فرهنگ فارسی عمید
تفخر
(تَءْ)
فیریدن و بزرگی نمودن و بزرگ منشی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تکبر و تعظم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تفخر
(تَ ءَفْ فُ)
بزرگی نمودن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تعظم و تکبر مرد، یقال: فلان متفخر متفجر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تفخر
بزرگی نمودن
تصویری از تفخر
تصویر تفخر
فرهنگ لغت هوشیار
تفخر
((تَ فَ خُّ))
بزرگی کردن
تصویری از تفخر
تصویر تفخر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تسخر
تصویر تسخر
رام گشتن، کار بی مزد کردن، به کار بی مزد گرفتن، ریشخند کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفخر
تصویر مفخر
جای فخر کردن و نازیدن، محل افتخار، آنچه به آن فخر کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفاخر
تصویر تفاخر
بر یکدیگر فخر کردن، به یکدیگر نازیدن، به خود نازیدن، به چیزی یا کسی فخر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاخر
تصویر تاخر
عقب افتادن، دنبال ماندن، واپس ماندن، عقب ماندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
اندیشیدن، به فکر و اندیشه فرو رفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ فَخْ خِ)
بزرگی نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب). متکبر و بزرگی نماینده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). فخرکننده. (مهذب الاسماء). و رجوع به تفخر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مفخر
تصویر مفخر
فخر و نازش، نازیدن به چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاخر
تصویر تاخر
واپس شدن، پس ماندن پس ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمخر
تصویر تمخر
برابر باد ایستادن، پشت به باد دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفهر
تصویر تفهر
فراخبالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفسر
تصویر تفسر
بیان و واضح و آشکار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفطر
تصویر تفطر
شکافته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
اندیشه کردن، تامل، نظر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفخت
تصویر تفخت
خرامیدن کالنجگی به رفتار کالنجه (فاخته) بودن، شگفتیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفخز
تصویر تفخز
بزرگ نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفخیر
تصویر تفخیر
والاداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرر
تصویر تفرر
خندیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاخر
تصویر تفاخر
با یکدیگر فخر کردن، به همدیگر نازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسخر
تصویر تسخر
مسخرگی، تمسخر
فرهنگ لغت هوشیار
شرمداشت، زینهاری گشتن به زینهار رفتن بدرهه خواستن (بدرهه بدرقه)، نگهبان شدن، نگاهبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفجر
تصویر تفجر
روشن شدن صبح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسخر
تصویر تسخر
رام شدن، بی مزد کار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفاخر
تصویر تفاخر
((تَ خُ))
به یکدیگر فخر کردن، به خود نازیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفجر
تصویر تفجر
((تَ فَ جُّ))
روان شدن، دمیدن صبح، جوانمردی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
((تَ فَ کُّ))
اندیشه کردن، اندیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفخر
تصویر مفخر
((مَ خَ))
هرچه بدان فخر کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسخر
تصویر تسخر
((تَ سَ خُّ))
مسخره کردن، ریشخند کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تأخر
تصویر تأخر
((تَ أَ خُّ))
پس ماندن، عقب افتادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاخر
تصویر تاخر
سپسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
اندیشگری، اندیشه، پنداشت
فرهنگ واژه فارسی سره