معنی تأخر - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تأخر
تفخر
- تفخر
- بزرگی نمودن، بزرگ منشی کردنبرای مِثال که مؤمن دور باشد از تکبر / نبینی ذره ای در وی تفخر (شاه نعمت الله ولی - ۷۵۶)
فرهنگ فارسی عمید
تسخر
- تسخر
- رام گشتن، کار بی مزد کردن، به کار بی مزد گرفتن، ریشخند کردن
فرهنگ فارسی عمید