- تفاخر
- با یکدیگر فخر کردن، به همدیگر نازیدن
معنی تفاخر - جستجوی لغت در جدول جو
- تفاخر
- بر یکدیگر فخر کردن، به یکدیگر نازیدن، به خود نازیدن، به چیزی یا کسی فخر کردن
- تفاخر ((تَ خُ))
- به یکدیگر فخر کردن، به خود نازیدن
- تفاخر
- Conceit, Conceitedness
- تفاخر
- тщеславие
- تفاخر
- Eitelkeit
- تفاخر
- пихатість
- تفاخر
- zarozumiałość
- تفاخر
- vaidade
- تفاخر
- vanità
- تفاخر
- vanidad
- تفاخر
- vanité
- تفاخر
- ijdelheid
- تفاخر
- kesombongan
- تفاخر
- تفاخرٌ
- تفاخر
- גאווה
- تفاخر
- kiburi
- تفاخر
- অহংকার
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بر هم دیگر نازنده و فخر کننده
فخر کننده
مفخره ها، چیزهایی که مایه های فخر و نازیدن باشد، چیزهایی که به آن فخر کنند، جمع واژۀ مفخره
جمع مفخره، ماثر، مکارم
سپسی
بزرگی نمودن
واپس شدن، پس ماندن پس ماندن
بزرگی نمودن، بزرگ منشی کردنبرای مثال که مؤمن دور باشد از تکبر / نبینی ذره ای در وی تفخر (شاه نعمت الله ولی - ۷۵۶)