- تغضین (بَ لَ قَ)
بچۀ ناتمام افکندن شتر ماده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آژنگ روی گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ترنجیدن و درکشیده شدن چیزی و فی الاساس: دخلت علیه فغضن لی من جبهته. (از اقرب الموارد) ، از یک نوع سیر بازگردیدن ناقه: غضنت الناقه، راجعت، همیشگی شدن باران آسمان. (از اقرب الموارد)
