- تغرد
- پنهان غایب گشتن
معنی تغرد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرکشی، سرپیچی، نافرمانی
پوشاندن
یگانه شدن، بی مانند شدن
در گلو گرداندن آواز را
از وطن دور شدن
گردنکشی و خود سری
برهنه شدن
مجرد بودن، ازدواج نکردن، تنهایی، در تصوف دوری گزیدن از علایق دنیوی، برهنگی
تنها شدن، یگانه شدن، یکه و تنها بودن
دوری گزیدن، دور رفتن، از وطن دور شدن
آواز خواندن، پرندۀ خوش آواز، بانگ بلبل
سرپیچی کردن، گردن کشی کردن، نافرمانی کردن
فروپوشیدن، پوشاندن، پوشاندن عیب و گناه و جز آن، پر کردن ظرف
تر و تازه، نازک
ممرز
هر چیزی که زود شکسته شود، زودشکن، نازک، تر و تازه
ممرز، درختی جنگلی که از چوب آن در صنعت و از میوۀ آن برای تهیۀ روغن استفاده می شود، تغار، مرز، جلم
پارسی تازی گشته از غرد نوایی در خنیای کهن آواز خوان پارسی تازی گشته غرد خانه نایی خانه تابستانی نیکده بساجای کاشانه و خان غرد بدان اندرون شادی و نوش و خورد سماروغ