بلند و طرب انگیز ساختن مرغ آواز خود را و در گلو گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خوانندگی طرب انگیز مرغان. (حاشیۀ حافظ چ قزوینی ص 330) : اذا تغرد عن ذی الاراک طائر خیر فلاتفرد عن روضها انین حمامی. حافظ
بلند و طرب انگیز ساختن مرغ آواز خود را و در گلو گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خوانندگی طرب انگیز مرغان. (حاشیۀ حافظ چ قزوینی ص 330) : اذا تغرد عن ذی الاراک طائر خیر فلاتفرد عن روضها انین حمامی. حافظ
خویشتن به آب سرد بشستن. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). غسل کردن با آب سرد. (تاج العروس). در آب فرورفتن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از تاج العروس). غسل کردن در آب، جمع شدن آب در چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
خویشتن به آب سرد بشستن. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). غسل کردن با آب سرد. (تاج العروس). در آب فرورفتن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از تاج العروس). غسل کردن در آب، جمع شدن آب در چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
گابریل، جامعه شناس فرانسوی، وی در سال 1843 میلادی در ’سارلا’ متولد شد و چون یکی از صاحب منصبان وزارت دادگستری بود سالهای ممتد در مسقطالرأس خویش در امور قضایی و جرم شناسی به تحقیق و تتبع پرداخت، آنگاه بریاست آمار وزارت دادگستری رسید، سپس بتدریس فلسفۀ جدید در ’کلژ دو فرانس’ پرداخت، بالاخره بسال 1900 بعضویت آکادمی علوم اخلاق و سیاست در رشتۀ فلسفه انتخاب گردید، آثار بسیاری از خود باقی گذاشته است از آن جمله: جنایت مقایسه ای، جنایت شغلی، تتبعات جزائی واجتماعی، تتبعات روانشناسی اجتماعی، منطق اجتماعی و قوانین تقلید (که یکی از آثار جالب اوست)، قوانین اجتماعی، افکار و ملت، فلسفۀ جزائی، تحولات حقوق، تحولات قدرت، قطعاتی از تاریخ آینده و غیره
گابریل، جامعه شناس فرانسوی، وی در سال 1843 میلادی در ’سارلا’ متولد شد و چون یکی از صاحب منصبان وزارت دادگستری بود سالهای ممتد در مسقطالرأس خویش در امور قضایی و جرم شناسی به تحقیق و تتبع پرداخت، آنگاه بریاست آمار وزارت دادگستری رسید، سپس بتدریس فلسفۀ جدید در ’کلژ دو فرانس’ پرداخت، بالاخره بسال 1900 بعضویت آکادمی علوم اخلاق و سیاست در رشتۀ فلسفه انتخاب گردید، آثار بسیاری از خود باقی گذاشته است از آن جمله: جنایت مقایسه ای، جنایت شغلی، تتبعات جزائی واجتماعی، تتبعات روانشناسی اجتماعی، منطق اجتماعی و قوانین تقلید (که یکی از آثار جالب اوست)، قوانین اجتماعی، افکار و ملت، فلسفۀ جزائی، تحولات حقوق، تحولات قدرت، قطعاتی از تاریخ آینده و غیره
دهی از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس. آب از قنات. محصول آنجا غلات، انقوزه. شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، برگستوان. (برهان) (مؤید الفضلاء). رجوع به بغلتاق شود: بغلطاق و دستار و رختی که داشت ز بالا به دامان او درگذاشت. سعدی (بوستان چ یوسفی ص 119)
دهی از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس. آب از قنات. محصول آنجا غلات، انقوزه. شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، برگستوان. (برهان) (مؤید الفضلاء). رجوع به بغلتاق شود: بغلطاق و دستار و رختی که داشت ز بالا به دامان او درگذاشت. سعدی (بوستان چ یوسفی ص 119)
فروپوشیدن و پنهان داشتن و منه تغمداﷲ برحمته، ای غمره بها و تغمد فلاناً، ای ستر ماکان منه . (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گناه پوشیدن و جز آن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). غریق رحمت کردن حق تعالی بنده راو گناه و عیب و جز آن را پوشیدن. (آنندراج) : تغمد اﷲ برحمته، فروپوشاند او را خدای تعالی به بخشایش خویش. (یادداشت مرحوم دهخدا). تغمد اﷲ بالرحمه و الرضوان، جمله ای است که بجای رحمه اﷲ آرند: و چون ضعیفتر شد نیمه ای از قرآن برخواندی تا از دنیا برفت. تغمد اﷲ بالرحمه و الرضوان. (تاریخ بخارا ص 66)
فروپوشیدن و پنهان داشتن و منه ُ تغمداﷲ برحمته، ای غمره بها و تغمد فلاناً، ای ستر ماکان منه ُ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گناه پوشیدن و جز آن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). غریق رحمت کردن حق تعالی بنده راو گناه و عیب و جز آن را پوشیدن. (آنندراج) : تغمد اﷲ برحمته، فروپوشاند او را خدای تعالی به بخشایش خویش. (یادداشت مرحوم دهخدا). تغمد اﷲ بالرحمه و الرضوان، جمله ای است که بجای رحمه اﷲ آرند: و چون ضعیفتر شد نیمه ای از قرآن برخواندی تا از دنیا برفت. تغمد اﷲ بالرحمه و الرضوان. (تاریخ بخارا ص 66)
آواز بگردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). اغراد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). تغرد. (اقرب الموارد). بلند برداشتن آواز و طرب انگیز ساختن و در گلو گردانیدن آواز را. (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به اغراد و تغرد شود
آواز بگردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). اغراد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). تغرد. (اقرب الموارد). بلند برداشتن آواز و طرب انگیز ساختن و در گلو گردانیدن آواز را. (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به اغراد و تغرد شود
گلگون شدن. (زوزنی) (دهار) (از اقرب الموارد) ، ورد جستن، کم کم درآمدن در شهر. یقال: تورّدت الخیل البلده، ای ادخلها قلیلاً قلیلاً و قطعهً قطعهً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) : از حال ایلک و تورد او در عرصۀ ملک، به سلطان مسرعان دوانید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 293). از مکاشفت ایلک خان تبرا می کرد و بر تورد و تورط او در ولایت سلطان انکار می نمود. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 331) ، به آب آمدن. (زوزنی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: هو یتورّد المهالک. (اقرب الموارد)
گلگون شدن. (زوزنی) (دهار) (از اقرب الموارد) ، ورد جستن، کم کم درآمدن در شهر. یقال: تورّدت الخیل البلده، ای ادخلها قلیلاً قلیلاً و قطعهً قطعهً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) : از حال ایلک و تورد او در عرصۀ ملک، به سلطان مسرعان دوانید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 293). از مکاشفت ایلک خان تبرا می کرد و بر تورد و تورط او در ولایت سلطان انکار می نمود. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 331) ، به آب آمدن. (زوزنی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: هو یتورّد المهالک. (اقرب الموارد)
مرغ که بلند و طرب انگیز سازد آواز را و در گلو گرداننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سراینده و آوازخوان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تغرد شود
مرغ که بلند و طرب انگیز سازد آواز را و در گلو گرداننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سراینده و آوازخوان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تغرد شود
موضعی است. (منتهی الارب). مصنف تاج العروس ’ت’ را اصلی دانسته و گوید بعضی هم ’ت’ را زاید و محل آن را در ’برد’ دانسته اند، چنانکه خود نیز در آن ماده این کلمه را آورده و افزاید: ولی صاحب لسان ’ب’ را مقدم داشته است (بترد). رجوع به تاج العروس ج 2 ص 299 و 308 شود
موضعی است. (منتهی الارب). مصنف تاج العروس ’ت’ را اصلی دانسته و گوید بعضی هم ’ت’ را زاید و محل آن را در ’برد’ دانسته اند، چنانکه خود نیز در آن ماده این کلمه را آورده و افزاید: ولی صاحب لسان ’ب’ را مقدم داشته است (بترد). رجوع به تاج العروس ج 2 ص 299 و 308 شود