جدول جو
جدول جو

معنی تغدن - جستجوی لغت در جدول جو

تغدن
(بَوْء)
خمیدن و میل نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تمایل و تعطف شاخه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تمدن
تصویر تمدن
شهرنشین شدن، خوی شهری گزیدن و به اخلاق مردم شهر آشنا شدن، زندگانی اجتماعی، همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و فراهم ساختن اسباب ترقی و آسایش خود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تغضن
تصویر تغضن
چین و چروک پیدا کردن پوست بدن یا جامه
فرهنگ فارسی عمید
(بَ کَ ثَ)
آژنگ روی شدن و ترنجیده پوست گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تشنج و تثنی: تغضنت الدرع علی لابسها. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَءْ)
ستهیدن بر گناه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، پیش درآمدن و شجاعت نمودن در جنگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ غَدْ دِ)
خمنده و میل نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جنبان و متزلزل. (ناظم الاطباء). و رجوع به تغدن شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
برسر آب آبگیر و مانند آن آمدن پشکل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
شهر نشین شدن، خوی شهری گزیدن و با اخلاق مردم شهر آشنا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغون
تصویر تغون
ستیهیدن بر گناه، دلیری در جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغدی
تصویر تغدی
پگاهانه خوردن چاشت خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغضن
تصویر تغضن
((تَ غَ ضُّ))
چین و چروک افتادن پوست بدن یا جامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
((تَ مَ دُّ))
شهرنشین شدن، همکاری مردم یک جامعه برای ترقی و پیشرفت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
شهرآیین، شهریگری، شهرآیینی، پیشینه، فرهنگ، شهرگانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
الحضارة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
Civilization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
civilisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
ציביליזציה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
تہذیب
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
সভ্যতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
ustaarabu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
medeniyet
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
문명
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
文明
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
อารยธรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
सभ्यता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
peradaban
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
beschaving
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
civilización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
civilização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
文明
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
cywilizacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
цивілізація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
Zivilisation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
цивилизация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
civiltà
دیکشنری فارسی به ایتالیایی