جدول جو
جدول جو

معنی تعید - جستجوی لغت در جدول جو

تعید(بَ)
چشم زخم رسانیدن و سخت مبالغه نمودن در چشم زخم رسانیدن: تعید العاین بالمعیون. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، و تعیدت المراءه اذا اندرات بلسانها علی ضراتها و حرکت یدیها. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ای خرجت فجاءه بلسانها علی ضراتها و حرکت یدیها، یعنی ناگهان درآمد آن زن به بدگویی بر بنانجهای خود در حالی که تکان میداد دستهای خود را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تعید
چشم زخم رسانیدن
تصویری از تعید
تصویر تعید
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سعید
تصویر سعید
(پسرانه)
زندگی و داروندار سمیرا، خجسته، مبارک، خوشبخت، سعادتمند
فرهنگ نامهای ایرانی
(مُ تَ عَیْ یِ)
بی رحم و بیداد و ظالم و ستمگر، خشمگین و غضبناک، بناحق تهمت زننده، تهدیدکننده و ترساننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تعید شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تعیید
تصویر تعیید
حاضر آمدن و عید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعند
تصویر تعند
ستیزه جویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعمید
تصویر تعمید
قصد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعمد
تصویر تعمد
به عمد کردن، قصد کاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقید
تصویر تعقید
عقیم گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقد
تصویر تعقد
بسته شدن، استحکام برداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعین
تصویر تعین
بزرگی و دارائی پیدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقعید
تصویر تقعید
خدمت کردن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعیش
تصویر تعیش
زندگی کردن، خوش گذراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعیت
تصویر تعیت
عیب کردن، با عیب قرار دادن کالا را و عیب ناک ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
عهد نو کردن، پیمان تازه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعود
تصویر تعود
خو کردن، عادت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلید
تصویر تلید
دارایی دیرینه، دارایی رخنیک (رخن ارث)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعیل
تصویر تعیل
خرامیدن، خمیدن، نازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصعید
تصویر تصعید
بالا رفتن، صعود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقید
تصویر تقید
مقید بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصید
تصویر تصید
صید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزید
تصویر تزید
فزونی نرخ، سخن ساختن، بیش گویی بسیار گویی پر چانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعبد
تصویر تعبد
عبادت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعبید
تصویر تعبید
رمیدن و گریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدد
تصویر تعدد
کثرت، بسیاری، چند تائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدی
تصویر تعدی
ستم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدید
تصویر تعدید
به شمار آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترید
تصویر ترید
ریزه کردن نان در دوغ شیر آب گوشت و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعید
تصویر بعید
دور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعید
تصویر متعید
خشمگین، ستمگر، چفته بند (چفته تهمت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاید
تصویر تاید
نیرومند شدن، قوی گشتن توانا گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعید
تصویر بعید
دور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقید
تصویر تقید
پابستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
بیرون کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
پایبندی، پذیرش
فرهنگ واژه فارسی سره