جدول جو
جدول جو

معنی تعویض - جستجوی لغت در جدول جو

تعویض
عوض کردن، عوض دادن
تصویری از تعویض
تصویر تعویض
فرهنگ فارسی عمید
تعویض
(بُ)
عوض دادن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عوض کردن. (آنندراج). بدل دادن. (از اقرب الموارد) : عوضته من هبته خیراً. (اقرب الموارد) : و احسن امیرالمؤمنین انتقاله الی دارالقرار لعلمه بتعویض اﷲ... (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 300)
لغت نامه دهخدا
تعویض
عوض دادن
تصویری از تعویض
تصویر تعویض
فرهنگ لغت هوشیار
تعویض
((تَ))
بدل کردن، عوض کردن
تعویض روغنی: جایی که روغن موتور، فیلتر هوا و مانند آن را در ماشین عوض می کنند
تصویری از تعویض
تصویر تعویض
فرهنگ فارسی معین
تعویض
جا به جایی، جایگزینی، جابجایی
تصویری از تعویض
تصویر تعویض
فرهنگ واژه فارسی سره
تعویض
تاخت، تبادل، تبدل، تبدیل، تغییر، دگش، عوض، مبدل، معاوضه، عوض کردن، بدل کردن، پناه جستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعریض
تصویر تعریض
به کنایه و به اشاره چیزی گفتن، کنایه زدن، سخن سربسته گفتن، به پهنای چیزی افزودن، عریض کردن
فرهنگ فارسی عمید
دعایی که بر کاغذ می نویسند و برای دفع چشم زخم و رفع بلا و آفت به گردن یا بازو می بندند، پناه دادن، در پناه آوردن، حفظ کردن کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفویض
تصویر تفویض
واگذار کردن، کاری یا چیزی را به کسی واگذاشتن و سپردن، در تصوف واگذار کردن تمام کارهای خود به خداوند توسط سالک که بالاتر از توکل است، در فلسفه اختیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعویل
تصویر تعویل
به صدای بلند گریه و فریاد کردن و از کسی مدد خواستن، اعتماد و تکیه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
بازداشتن، عقب انداختن، تاخیر و درنگ کردن در کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقویض
تصویر تقویض
چوب ها و طناب های بنا را برآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنویض
تصویر تنویض
رنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویر
تصویر تعویر
آگندن چشمه آگندن چاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویج
تصویر تعویج
کج کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویذ
تصویر تعویذ
ملتجی گردانیدن، پناه آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
باز داشتن و مشغول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویل
تصویر تعویل
اعتماد و تکیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعوین
تصویر تعوین
یاری نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفویض
تصویر تفویض
کار با کسی گذاشتن، واگذاری و تسلیم و سر سپردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریض
تصویر تعریض
سخن سربسته گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویض
تصویر تقویض
ویران کردن بنا را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترویض
تصویر ترویض
زهنجاندن زهنجه دادن (زهنجه ریاضت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویذ
تصویر تعویذ
((تَ))
دعایی که برای رفع بلا و دفع چشم زخم به گردن یا بازو بندند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعریض
تصویر تعریض
((تَ))
به کنایه سخن گفتن، عریض کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفویض
تصویر تفویض
((تَ))
واگذار کردن، سپردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعویل
تصویر تعویل
((تَ))
به صدای بلند گریه کردن، از کسی یاری خواستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
((تَ))
به تأخیر انداختن کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفویض
تصویر تفویض
سپردن، واگذاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
Adjournment, Postponement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
отложение , отсрочка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
Vertagung, Verschiebung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
відкладення , відстрочка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
odroczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
休会 , 延期
دیکشنری فارسی به چینی