جدول جو
جدول جو

معنی تعنیف - جستجوی لغت در جدول جو

تعنیف
درشتی کردن، ملامت نمودن
تصویری از تعنیف
تصویر تعنیف
فرهنگ لغت هوشیار
تعنیف
سرزنش کردن، به سختی ملامت کردن، با کسی به سختی و به درشتی رفتار کردن
تصویری از تعنیف
تصویر تعنیف
فرهنگ فارسی عمید
تعنیف
((تَ))
درشتی کردن، سرزنش کردن
تصویری از تعنیف
تصویر تعنیف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعریف
تصویر تعریف
شناسانش، شناسه، کران نمود، شناساندن، ستایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصنیف
تصویر تصنیف
کتابی را از خود نوشتن، نوع کردن مطالب و جمع آوری آنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعطیف
تصویر تعطیف
مهربانی مهربانی کردن، گرایاندن به سویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعسیف
تصویر تعسیف
مانده گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
معرفی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعنیم
تصویر تعنیم
خضاب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
چرا دادن به چرا بردن گیاه خوراندن علوفه خوراندن (بچارپایان) علف دادن (بستوران)،جمع تعلیفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعنیه
تصویر تعنیه
نامردی، عنین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهنیف
تصویر تهنیف
شتابی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تانیف
تصویر تانیف
واداشتن، گیاهجویی، کناره چیزی را تیز کردن، به ننگ برانگیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
معرفی کردن، شناساندن، حقیقت امری یا مطلبی را برای کسی بیان کردن، آگاهانیدن، فهماندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصنیف
تصویر تصنیف
نوشتن کتاب و مرتب کردن آن، در موسیقی قطعه شعری که به آهنگ طرب انگیز خوانده می شود، کتاب، شعر گفتن، گونه گونه و دسته دسته کردن چیزی، صنف صنف کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعلیف
تصویر تعلیف
علوفه دادن به چهارپایان، خوراک دادن به ستور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصنیف
تصویر تصنیف
((تَ))
دسته دسته کردن، نوشتن کتاب یا رساله، نوعی شعر که با آهنگ خوانده شود، جمع تصانیف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعلیف
تصویر تعلیف
((تَ))
علف به چهارپایان دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
((تَ))
معرفی کردن، حقیقت چیزی را بیان کردن، ستایش کردن، تمجید کردن، بازگو کردن، نقل کردن، معرفه بودن (دستور)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
Compliment, Definition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
комплимент , определение
دیکشنری فارسی به روسی
Kompliment, Definition
دیکشنری فارسی به آلمانی
комплімент , визначення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
komplement, definicja
دیکشنری فارسی به لهستانی
complimento, definizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
compliment, définition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
compliment, definitie
دیکشنری فارسی به هلندی
ชมเชย , คำจำกัดความ
دیکشنری فارسی به تایلندی
مدحٌ , تعريفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
प्रशंसा , परिभाषा
دیکشنری فارسی به هندی
מחמאה , הגדרה
دیکشنری فارسی به عبری