جدول جو
جدول جو

معنی تعریف

تعریف((تَ))
معرفی کردن، حقیقت چیزی را بیان کردن، ستایش کردن، تمجید کردن، بازگو کردن، نقل کردن، معرفه بودن (دستور)
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تعریف

تعریف

تعریف
معرفی کردن، شناساندن، حقیقت امری یا مطلبی را برای کسی بیان کردن، آگاهانیدن، فهماندن
تعریف
فرهنگ فارسی عمید