جدول جو
جدول جو

معنی تعلیقه - جستجوی لغت در جدول جو

تعلیقه
شرحی که در حاشیۀ کتاب یا نامه نوشته شود، آنچه بر حاشیه کتاب بنویسند
تصویری از تعلیقه
تصویر تعلیقه
فرهنگ فارسی عمید
تعلیقه
(تَ قَ)
دفعه، آنچه بر حاشیۀ کتاب از شرح و نحو آن افزایند. ج، تعالیق. (از اقرب الموارد). چیزی چون حاشیه که برای تکمیل یا توضیح یا تصحیح کتابی نویسند. ج، تعلیقات. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تتمه و حاشیه و فهرست. (ناظم الاطباء) ، در تداول فارسی، نامه. (یادداشت دهخدا). دفتر و مکتوبی که از جانب شخص بزرگی نوشته شده باشد. (ناظم الاطباء). در ایران نوشتۀ پادشاهان را رقم گویند و نوشتۀ امرای عظام مثل وکیل و وزیر و غیره را تعلیقه. (آنندراج) :
خط آمد و کیفیت رخسار تو کم شد
تعلیقۀ معزولی ناز تو رقم شد.
زکی ندیم (از آنندراج).
رجوع به ’سازمان صفوی’ ص 271 و تذکرهالملوک شود، قسمی سوهان که دو سر دارد سری فتیله ای و سری پهن. (یادداشت دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تعلیقه
شرحی که در حاشیه کتاب نویسند
تصویری از تعلیقه
تصویر تعلیقه
فرهنگ لغت هوشیار
تعلیقه
((تَ قِ))
شرحی که در حاشیه کتاب یا رساله نوشته شود، جمع تعالیق
تصویری از تعلیقه
تصویر تعلیقه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
تعلیق (Suspense) یا سوسپانس در سینما به معنای ایجاد حالتی از تنش و انتظار در مخاطب است، به طوری که او منتظر وقوع یک رویداد مهم یا غیرمنتظره باشد. این تکنیک یکی از مهم ترین ابزارهای کارگردان ها برای جذب و نگه داشتن توجه مخاطب و ایجاد تجربه ای هیجان انگیز است. تعلیق می تواند در انواع ژانرهای سینمایی به کار رود، اما بیشتر در ژانرهای هیجان انگیز، ترسناک و معمایی مشاهده می شود. چند روش رایج برای ایجاد تعلیق در سینما عبارتند از:
1. اطلاعات ناقص
کارگردان می تواند اطلاعات ناقصی به مخاطب ارائه دهد، به طوری که او برای فهمیدن کامل داستان مجبور به دنبال کردن فیلم باشد. این اطلاعات ناقص می تواند شامل جزئیات کلیدی از داستان، هویت شخصیت ها یا انگیزه های آن ها باشد.
2. زمان بندی
استفاده از زمان بندی دقیق برای ایجاد تعلیق بسیار مهم است. این می تواند شامل توقف های ناگهانی در یک صحنه پرتنش، ایجاد فاصله زمانی بین رویدادهای مهم یا نشان دادن گذر زمان به صورت آهسته باشد.
3. موسیقی و صدا
موسیقی و افکت های صوتی می توانند به طور چشمگیری به ایجاد تعلیق کمک کنند. صداهای ناگهانی، موسیقی پرتنش و استفاده از سکوت می توانند تنش را افزایش دهند و مخاطب را در حالت انتظار نگه دارند.
4. تصاویر و زوایای دوربین
استفاده از زوایای دوربین خاص، کلوزآپ ها، حرکت آهسته و تدوین مناسب می توانند به ایجاد تعلیق کمک کنند. مثلاً نشان دادن یک شیء مهم در کلوزآپ و سپس انتقال به صحنه ای دیگر می تواند حس تعلیق را افزایش دهد.
5. پیش بینی و ایجاد انتظارات
کارگردان می تواند با ایجاد انتظارات در مخاطب و سپس بازی با این انتظارات، تعلیق ایجاد کند. این می تواند شامل نشان دادن یک خطر نزدیک شدن و سپس به تعویق انداختن وقوع آن باشد.
مثال های معروف از تعلیق در سینما:
- فیلم های آلفرد هیچکاک : هیچکاک استاد ایجاد تعلیق بود و در فیلم هایی مانند `روانی` (Psycho) و `پنجره عقبی` (Rear Window) از تکنیک های مختلفی برای ایجاد و نگه داشتن تنش استفاده می کرد.
- سری فیلم های `بیگانه` (Alien) : این سری فیلم ها از فضاسازی، صدا و تدوین برای ایجاد تعلیق و ترس در مخاطب استفاده می کنند.
- فیلم های `دهه 1990` دیوید فینچر : فیلم هایی مانند `هفت` (Se7en) و `بازی` (The Game) از داستان پردازی پیچیده و زمان بندی دقیق برای ایجاد تعلیق استفاده می کنند.
تعلیق در سینما ابزاری قوی برای درگیر کردن مخاطب و ایجاد تجربه ای هیجان انگیز است که با استفاده از تکنیک های مختلف داستان پردازی، تصویری و صوتی قابل دستیابی است.
تعلیق در انتظار نگهداشتن تماشاگر است برای دریافت آنچه در ادامه روایت خواهد آمد و از عناصر مهم داستان به شمار می رود. یکی از اساتید تعلیق در ادبیات داستان غیر ایرانی جوزف کنراد است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
معلق کردن، آویختن، آویزان کردن چیزی به چیز دیگر، چیزی در ذیل کتاب یا نامه نوشتن، یادداشت هایی بر کتاب افزودن، در هنر در خوشنویسی، نوعی از خطوط اسلامی که از رقاع و توقیع برآمده است
فرهنگ فارسی عمید
(تَ عَلْ لُ قَ)
خویشی و قرابت و ارتباط و اتصال، مالکیت و تصرف زمین و یا ملک، حق زحمت و اجرت. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعلق و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
درآویختن. (زوزنی) (دهار) (از تاج المصادر بیهقی). درآویختن چیزی را به چیزی و متعلق گردانیدن. یقال: علقه فتعلق. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). درآویختن چیزی را بچیزی و بر چیزی، درآویختن و معلق گردانیدن آن. (از اقرب الموارد). آویختن چیزی را. (غیاث اللغات). و بمجاز علاقه و دلبستگی:
داده شه را به نام نیک غرور
و او ز تعلیق نیکنامی دور.
نظامی.
، بند کردن در را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، نصب کردن و سوار کردن در بر خانه. (از اقرب الموارد)، عاشق گردانیدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی)، دوستی نمودن، یقال: علق فلان امراه مجهولاً. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)، ترک و قطع نکردن کاری راو تعلیق افعال القلوب از آن است. (از اقرب الموارد)، همراه میاره شتر فرستادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، انداختن مهار شتر بر گردن آن، برای کسی گویند که از شتر فرود آید و مهار آن را بگردنش افکند. (از اقرب الموارد)،
{{اسم}} نوعی از خط که از رقاع و توقیع برآمده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، در شواهد زیر بمعنی یادداشت آمده: خواجه (احمد حسن) خلعت بپوشید و به نظاره ایستاده بودم آنچه از معاینه گویم و از تعلیق که دارم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 150). چنان صواب دیدم که بر سر تاریخ مأمونیان شوم چنانکه از استاد ابوریحان تعلیق داشتم. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 681). و رجوع به تعلیق کردن شود، به اصطلاح شعرا تعلیق عبارت است از مرتب کردن حکمی بر ثبوت یا نفی حکم دیگر. حکم اول را جزا و حکم ثانی را شرط گویند و این شش قسم است یکی آنکه ثانی و حکم اول هر دو ممکن باشد عادهً و عقلاً چنانکه:
اگر بر رفیقان نباشی شفیق
به فرسنگ بگریزد از تو رفیق.
دوم آنکه حکم ثانی ممکن و حکم اول مستحیل عادهً و عقلاً:
اگر نهیب دهد چرخ واژگون گردد
و گر عتاب کند آفتاب خون گردد.
سوم آنکه حکم ثانی ممکن و حکم اول مستحیل عادهً و ممکن عقلاً چنانکه:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را.
حافظ.
چهارم آنکه هر دو حکم محال عقلاً و عادهً چنانکه:
گر چرد در چمن حسن تو زنبور عسل
چه عجب گر ز گل شمع بگیرند گلاب.
پنجم آنکه حکم اول ممکن و حکم ثانی مستحیل عقلاً و عادهً چنانکه:
گر تیغ بارد در کوی آن ماه
گردن نپیچم الحکم ﷲ.
ششم آنکه حکم اول ممکن و حکم ثانی مستحیل عادهً و ممکن عقلاً چنانکه:
گر ز آب زندگانی بهره یابم چون خضر
روز و شب افتاده باشم همچو سگ در کوی دوست.
و باید دانست که حکم اول درلفظ از حکم ثانی مؤخر باشد و حکم ثانی که بعد حرف شرط که گر و چون و غیره واقع شده در لفظ از حکم اول مقدم باشد و گاه برعکس هم آید. (آنندراج نقل از رسالۀ عبدالواسع)، (اصطلاح نحو) نزد نحویان باطل ساختن عمل افعال قلوب است لفظاً نه محلاً بخلاف الغا، چه آن ابطال عمل فعل است لفظاً و محلاً. (از کشاف اصطلاحات الفنون)، نزد محدثان خلاف یک راوی یا بیشتر از اوائل اسناد حدیث. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
بلند کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). بلند گردانیدن. (زوزنی). بلند و بزرگ ساختن، برآمدن بر چیزی، فرود آوردن بار از ستور، سرنامه نوشتن کتاب را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، و یقال: علیت الحبل، ای رفعته الی وضعه من البکره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از علیقه
تصویر علیقه
کابین تو بره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعلیه
تصویر تعلیه
بلند کردن، بر آمدن بر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
آویختم چیزیرا، علاقه و دلبستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
((تَ))
آویزان کردن، چیزی در زیر کتاب یا نوشته ای نوشتن، نام یکی از خطوط اسلامی منشعب از نسخ با شیوه ایرانی، آویزان بودن، آویختگی، انجام نشدن کاری یا بلاتکلیف ماندن امری بدون مشخص بودن زمان قطعی انجام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
تعليقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
Levitation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
lévitation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
ריחוף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
معلق ہونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
ভাসমান
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
kupaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
havada asma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
부양
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
浮遊
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
การลอยตัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
浮遊
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
levitasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
levitatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
levitación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
levitação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
升空
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
lewitacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
левітація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
Levitation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
левитация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
levitazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی