- تعلل
- بهانه آوردن
معنی تعلل - جستجوی لغت در جدول جو
- تعلل ((تَ عَ لُّ))
- درنگ کردن، بهانه آوردن
- تعلل
- علت تراشیدن، بهانه آوردن، کنایه از درنگ کردن، خود را به چیزی سرگرم ساختن
- تعلل
- Procrastination
- تعلل
- прокрастинация
- تعلل
- Aufschub
- تعلل
- зволікання
- تعلل
- zwlekanie
- تعلل
- procrastinação
- تعلل
- procrastinazione
- تعلل
- procrastinación
- تعلل
- procrastination
- تعلل
- uitstel
- تعلل
- การผัดวันประกันพรุ่ง
- تعلل
- penundaan
- تعلل
- تسويفٌ
- تعلل
- विलंब
- تعلل
- דְחִייָה
- تعلل
- erteleme
- تعلل
- kuchelewesha
- تعلل
- গড়িমসি
- تعلل
- ٹال مٹول
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آموزش
حلال بودی خواستن
درآمدن در میان مردم
اظهار خواری و فروتنی کردن
ناز کردن، گستاخی کردن
سایه گرفتن سایه یابی
بشتاقتن، زود گرفتن
بیا مخفف تعالی: برتری والایی
لغزیدن
باطل